Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
Other Matches
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
beats
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
absconds
گریختن
scarpered
گریختن
flee
گریختن
scarper
گریختن
to make ones getaway
گریختن
fleeing
گریختن
flees
گریختن
invader
مهاجم
shunning
گریختن
scarpering
گریختن
scarpers
گریختن
aggressors
مهاجم
abscond
گریختن
aggressor
مهاجم
absconded
گریختن
to run away
گریختن
attackers
مهاجم
invaders
مهاجم
to fly away
گریختن
to turn tail
گریختن
to take to ones heels
گریختن
to take flight
گریختن
shun
گریختن
to get away
گریختن
deserts
گریختن
deserting
گریختن
desert
گریختن
shunned
گریختن
turn tail
گریختن
postman
مهاجم
to run off
گریختن
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
skedaddle
گریختن
offensives
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
shuns
گریختن
absconding
گریختن
attacker
مهاجم
infestant
مهاجم
make off
گریختن
raiders
مهاجم
raider
مهاجم
close attack
سه مهاجم
postmen
مهاجم
to elope
گریختن
to run away
گریختن
striker
مهاجم
strikers
مهاجم
to run off
گریختن
forward
مهاجم
forwarded
مهاجم
escaping
گریختن
escapes
گریختن
escaped
گریختن
escape
گریختن
frontcourt man
مهاجم
flanker
مهاجم جناح
aggressive
حمله ور مهاجم
dodger
مهاجم گریزنده
dodgers
مهاجم گریزنده
third home
بازیگر مهاجم
to break the prison
گریختن از زندان
aggressive
مهاجم پرپشتکار
trailer
پشتیبان مهاجم
overslip
گریختن از پیش
breaking pass
پاس به مهاجم
unmarked
مهاجم مهارنشده
trailers
پشتیبان مهاجم
to give the guy to
گریختن ازپیش
dedger
مهاجم گریزنده
centrifuges
گریختن از مرکز
jailbreaks
گریختن ازمحبس
jailbreak
گریختن ازمحبس
run off with (someone)
<idiom>
فرارکردن ،گریختن
centrifuge
گریختن از مرکز
dodged
گریختن با گوی
dodges
گریختن با گوی
dodge
گریختن با گوی
dodging
گریختن با گوی
to escape
[with something]
گریختن
[با چیزی]
to cut one's lucky
کوچیدن گریختن
fly
گریختن از فرار کردن از
run away
گریختن شخص فراری
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
fly
گریختن پریدن پرواز
invader
مهاجم حمله کننده
to escape an assassination attempt
از قصد آدمکشی گریختن
slipped
گریختن سهو کردن
cough up
لو رفتن توپ مهاجم
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
illegal procedure
خطای تیم مهاجم
slip
گریختن سهو کردن
invaders
مهاجم حمله کننده
slips
گریختن سهو کردن
to give one the slip
از دست کسی گریختن
elopes
گریختن فرار کردن
elope
گریختن فرار کردن
eloped
گریختن فرار کردن
eloping
گریختن فرار کردن
defenseless
بی مدافع
pass rusher
مدافع خط
close defence
سه مدافع
pleader
مدافع
blue liner
مدافع
championless
بی مدافع
crease defenceman
مدافع
backer up
مدافع
defender
مدافع
defendants
مدافع
defendant
مدافع
apologist
مدافع
apologists
مدافع
backs
مدافع
back
مدافع
defenders
مدافع
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
the champion of liberty
مدافع ازادی
full back
مدافع پوششی
self defensive
مدافع خود
judge advocate
وکیل مدافع
proctor
وکیل مدافع
barristers
وکیل مدافع
backfour
چهار مدافع
ball hawk
مدافع پرقدرت
barrister
وکیل مدافع
blitzer
مدافع نفوذی
backs
مدافع خط میدان
back
مدافع خط میدان
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
backman
بازیگر مدافع
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defending attorney
وکیل مدافع
advocating
وکیل مدافع
advocates
وکیل مدافع
advocated
وکیل مدافع
defensor
وکیل مدافع
advocate
وکیل مدافع
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
scambler
مدافع مامور مانوربالا
lineman
مدافع یامهاجم روی خط
counselors
رایزن وکیل مدافع
attorneys
نمایندگی وکیل مدافع
attorney
نمایندگی وکیل مدافع
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
slotback
مدافع پشت شکاف
linemen
مدافع یامهاجم روی خط
contestants
مسابقه دهنده مدافع
contestant
مسابقه دهنده مدافع
counsellors
رایزن وکیل مدافع
counsellor
رایزن وکیل مدافع
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
free safety
مدافع در منطقه ضعف
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
counselor
رایزن وکیل مدافع
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
beat up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
tight end
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
beat-up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
wicketkeeper
توپگیر مدافع میلههای کریکت
blocker
مدافع روی تور والیبال
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
delayed steal
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
submarines
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
shortstop
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com