Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
one shot lubrication
روغنکاری گروهی
Other Matches
mist lubrication
روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
oil lubrication
روغنکاری
lubrication
روغنکاری
lubricates
روغنکاری کردن
lubricated
روغنکاری کردن
lubricate
روغنکاری کردن
lubrication order
دستور روغنکاری
lubricating
روغنکاری کردن
oiling
روغنکاری کردن
flood lubrication
روغنکاری سیلابی
drip oil lubrication
روغنکاری قطرهای
gas lubrication
روغنکاری گردی
gravity lubrication
روغنکاری سقوطی
flood oiling
روغنکاری گردشی
circulation oiling
روغنکاری گردشی
centralized lubrication
روغنکاری متمرکز
oils
روغنکاری کردن
lubrication technology
تکنیک روغنکاری
oil
روغنکاری کردن
splash lubrication
روغنکاری تزریقی
oil splash lubrication
روغنکاری تزریقی
oil bath lubrication
روغنکاری حمام روغن
centralized oil shot system
روغنکاری متمرکز فشاری
forced flood lubrication
روغنکاری تحت فشار
high pressure lubrication
روغنکاری فشار قوی
centrifugal lubrication
روغنکاری گریز از مرکز
mobile lubricating equipment
تجهیزات روغنکاری متحرک
pressure lubrication
دستگاه روغنکاری فشاری
oil circulating lubrication
روغنکاری نوع گردشی
oil shot system
سیستم روغنکاری تحت فشار
drum type lubricating pump
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
force feed circulation oiling
روغنکاری گردشی تحت فشار
skid pad
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
greasing
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
vegetable oil
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
trimerous
سه گروهی
tripling
سه گروهی
communally
گروهی
group atmosphere
جو گروهی
gregarious
گروهی
communal
گروهی
triples
سه گروهی
tripled
سه گروهی
congregational
گروهی
triple
سه گروهی
batch quantity
کمیت گروهی
group contagion
سرایت گروهی
group discussion
بحث گروهی
Republicans
جمهوری گروهی
Republican
جمهوری گروهی
espirit de corps
روحیه گروهی
esprit de corps
روح گروهی
quadrille
رقص گروهی
deck switch
کلید گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
clustered devices
دستگاههای گروهی
team teaching
تدریس گروهی
collective protection
حفافت گروهی
team game
بازی گروهی
group acceptance
پذیرش گروهی
gang switch
کلید گروهی
gang punch
منگنه گروهی
bulk properties
خواص گروهی
mass media
رسانههای گروهی
corporation
گروهی از مردم
corporations
گروهی از مردم
group pressure
فشار گروهی
group printing
چاپ گروهی
group selector
سلکتور گروهی
group structure
ساخت گروهی
group test
ازمون گروهی
group theory
نظریه گروهی
group velocity
سرعت گروهی
groupware
ابزار گروهی
intergroup
میان گروهی
media
رسانههای گروهی
quadrilles
رقص گروهی
mameluke
عضو گروهی
group factors
عاملهای گروهی
group drive
محرکه گروهی
group frequency
بسامد گروهی
sociogram
نگاره گروهی
group interview
مصاحبه گروهی
syntality
شخصیت گروهی
group membership
عضویت گروهی
proximate analysis
تجزیه گروهی
group norms
هنجارهای گروهی
group dynamics
پویش گروهی
synecology
بوم شناسی گروهی
gang milling cutter
دستگاه فرز گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group identification
همانند سازی گروهی
within group variance
پراکنش درون گروهی
group casting
ریخته گری گروهی
group occulating light
چراغ ناپیوسته گروهی
particular baptists
گروهی از تعمید کنندگان
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
marathon
جلسه گروهی طولانی
marathons
جلسه گروهی طولانی
ring
[algebraic structure]
حلقه گروهی
[ریاضی]
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
between group variance
پراکنش میان گروهی
broadside messing
ناهار خوری گروهی
bursts
گروهی از خطاهای پیاپی .
cluster controller
کنترل کننده گروهی
burst
گروهی از خطاهای پیاپی .
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
ochlocracy
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
group teaming plate
صفحه ریخته گری گروهی
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
to be the odd one out
<idiom>
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
byte
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
tetraspore
گروهی متشکل ازچهار هاگ
retreat
انزوا
[گروهی برای مدتی]
bytes
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
cursors
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursor
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
synecologic
وابسته به بوم شناسی گروهی
storage pool
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
bands
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
retreat
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
eminence
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
to wriggle one's way
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
packages
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
package
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
odd man out
<idiom>
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
batches
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
media hype
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batch
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media circus
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
do one's bit (part)
<idiom>
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
radical economists
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulp
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
to handle something
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
gulped
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
contact party
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
groups
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
motor pool
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
folders
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folder
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
secure electronic transactions
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
packets
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
worded
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
packet
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
tile
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
tiles
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
halftones
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
Ivy League
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
halftone
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
central
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
scalable software
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
yoke
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
neo keynesians
اقتصاددانان جدید کینزی گروهی که نظریات اقتصادی انها بر خلاف نظریات طرفداران مکتب پولی است
slit trench
سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
directories
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
directory
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com