Dictiornary-Farsi | روغن جعبه دنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
transmission oil	روغن جعبه دنده


Search result with all words

transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
Other Matches

oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
gear case	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
transmission case	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
drive mechanism	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
gear box	جعبه دنده
transmission	جعبه دنده
transmissions	جعبه دنده
gear	جعبه دنده
gear box	جعبه دنده گیرباکس
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
gear case	پوسته جعبه دنده
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
transmission grease	گریس جعبه دنده
steering gear	جعبه دنده فرمان
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
gear change box	جعبه تعویض دنده
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
gearbox flange	لبه برامده جعبه دنده
speed reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
gear friction losses	تلفات اصطکاکی جعبه دنده
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gearbox stud	محور کوچک داخل جعبه دنده
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosote	روغن قیر روغن قطران
creosotes	روغن قیر روغن قطران
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
creosoting	روغن قیر روغن قطران
oil can	حلب روغن , روغن دان
creosoted	روغن قیر روغن قطران
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
rougher	دنده دنده کننده
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
spare ribs	سر دنده
hard-nosed	یک دنده
costa	دنده
rib	دنده
slat	دنده ها
geared	دنده
slats	دنده ها
gear	دنده
geap	دنده
drive	دنده
strictest	یک دنده
stricter	یک دنده
strict	یک دنده
drives	دنده
dependum	ته دنده
gears	دنده
french chop	گوشت دنده
timber	دنده عرضی
spareribs	گوشت دنده
low gear	دنده کندکن
rib	دنده میله
grooved	دنده دار
rib	گوشت دنده
laticostate	دنده پهن
chop	گوشت دنده
frame	دنده عرضی
gearshift	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshifts	دنده عوض کن
shifting lever	دسته دنده
pinions	جرخ دنده
gear cutter	دنده تراش
gear wheel	چرخ دنده
stave	دنده بشکه
high speed	دنده سریع
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
jackshaft	دنده عقب
pinion	جرخ دنده
pinioning	جرخ دنده
gear level	دسته دنده
steering gear	دنده سکان
cogwheels	چرخ دنده ها
sheaths	تیزی دنده
gearwheels	چرخ دنده ها
gear wheels	چرخ دنده ها
reverse gear	دنده معکوس
reverse gears	دنده معکوس
sheath	تیزی دنده
gears	چرخ دنده
cog wheels	چرخ دنده ها
ratchet	دنده جغجغه ای
dependum angle	زاویه ته دنده
bevel gear	دنده کرامویل
bevel gear	دنده مورب
planetary gear	دنده خورشیدی
steering gear	دنده فرمان
bendix	دنده استارت
bendix	دنده بندیکس
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cogged wheels	چرخ دنده ها
cog wheel	چرخ دنده
cogged wheel	چرخ دنده
pinwheel	چرخ دنده
ribbed	دنده دار
stick shift	دسته دنده
gearwheel	چرخ دنده
wheelwork	چرخ دنده
longitudinal	دنده طولی
cross-rib	دنده ی قوس
worm gear	دنده مارپیچی
toothed wheel	چرخ دنده
threads	دنده پیچ
thread	دنده پیچ
cogs	دنده چرخ
cog	دنده چرخ
cogwheel	چرخ دنده
worm gear	دنده مورب
sprocket	دنده زنجیر
geared	چرخ دنده
top radius	گردی سر دنده
cramwheel	دنده کرامویل
cramwheel	دنده مخروطی
gear	چرخ دنده
spur gear	دنده ملخی
external thread	دنده خارجی
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
pinions	دنده هرزه گرد
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
pinions	چرخ دنده جناحی
pinioning	دنده هرزه گرد
pinion	چرخ دنده جناحی
pinioning	چرخ دنده جناحی
step up gear	چرخ دنده افزاینده
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
crown gear	چرخ دنده محدب
gear ratio	نسبت چره دنده ها
contact backlash	دنده کور تماس
pinion	دنده هرزه گرد
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
gears	پوشش دنده دار
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
geared	پوشش دنده دار
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
gear	پوشش دنده دار
worm wheel	دنده کرمی شکل
four gear drive	گیربکس چهار دنده
rib	دنده دار کردن
rib	هرچیز شبیه دنده
nut	چرخ دنده ساعت
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
transmission gear	چرخ دنده انتقال
gear in	درگیری دو چرخ دنده
compasition gear	چرخ دنده مرکب
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
tumble gear	چرخ دنده واسطه
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
differential gear	دنده عقب اتومبیل
driving gear	چرخ دنده محرک
worm gear	چرخ دنده حلزونی
ratchet	ضامن چرخ دنده
high gear	دنده قوی خودرو
gear lever	دسته دنده اتومبیل
racked	چرخ دنده دار
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
rack	چرخ دنده دار
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
helical gear	چرخ دنده حلزونی
ratchets	ضامن چرخ دنده
pull gear	چرخ دنده بالابر
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
hoisting gear	چرخ دنده بالابر