Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
Other Matches
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
tablecover
رومیزی
tablecloths
رومیزی
tablecloth
رومیزی
table linen
رومیزی
desktop
رومیزی
table cloth
رومیزی
table telephone
تلفن رومیزی
desk calculator
حسابگر رومیزی
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
desktrop accessory
وسیله رومیزی
table instrument
وسیله رومیزی
table set
وسیله رومیزی
pine pong
تنیس رومیزی
bench micrometer
میکرومتر رومیزی
bench tapping machine
ماشین مته رومیزی
desktop publishing program
برنامه نشریه رومیزی
desk accessory
لوازم رومیزی یا روزمره
apple desktop bus
گذر رومیزی اپل
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
bench milling machine
ماشین فرز رومیزی
bench stone
سنگ سمباده رومیزی
baize
نوعی فلانل رومیزی
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
steak knife
کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
tapis
پارچه منقوش پردهای یا رومیزی یا فرش
desk checking
فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
desktop
ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
publishes
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
to pick up
برداشتن
countertrace
برداشتن از
flaws
مو برداشتن
sublate
برداشتن
to mop up
برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
take up
برداشتن
lifted
برداشتن
to pull off
برداشتن
to run away with
برداشتن
moistening
نم برداشتن
delete
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
deleting
برداشتن
flaw
مو برداشتن
include
در برداشتن
includes
در برداشتن
lifts
برداشتن
lifting
برداشتن
to take up
برداشتن
lift
برداشتن
ingather
برداشتن
ingether
برداشتن
pick up
برداشتن
pickup
برداشتن
removing
از جا برداشتن
remove
برداشتن
remove
از جا برداشتن
removing
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
glom
برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to take off
برداشتن بردن
to receive a wound
زخم برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
gait
گام برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
decode
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
surmounts
ازمیان برداشتن
twists
تاب برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
twist
تاب برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
give up
دست برداشتن از
transcribed
رونوشت برداشتن
twisting
تاب برداشتن
decodes
برداشتن رمز
uncap
سر پوش برداشتن از
snap up
تند برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
shuffle off
به عجله برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
emarginate
برداشتن حاشیه از
remove slag
سرباره را برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
flaw
ترک برداشتن
flaws
ترک برداشتن
demountable
قابل برداشتن
feet
پاچنگال برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
uncap
کلاه از سر برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
spooned
با قاشق برداشتن
cease
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
resign
دست برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
map
نقشه برداشتن از
unveils
حجاب برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
removing
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
warp
تاب برداشتن
remove
برداشتن مهر
warped
تاب برداشتن
warps
تاب برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
stepping
گام برداشتن
unmasking
نقاب برداشتن از
polled
نمونه برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasks
نقاب برداشتن از
crack
شکاف برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
poll
نمونه برداشتن
polls
نمونه برداشتن
list
سیاهه برداشتن
machines
براده برداشتن
clearance
برداشتن مانع
transcribe
رونوشت برداشتن
machined
براده برداشتن
stepping
قدم برداشتن
machine
براده برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
defused
فیوز بمب را برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
defusing
فیوز بمب را برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
defuse
فیوز بمب را برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
paced
شیوه گام برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
racing of motor
دور برداشتن موتور
racing of generator
دور برداشتن مولد
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
curled
تاب برداشتن فردادن
curls
تاب برداشتن فردادن
curl
تاب برداشتن فردادن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com