English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (2 milliseconds)
English Persian
stream routing روند روانه
Other Matches
collimator وسیله روانه کردن توپ کولیماتور روانه کردن توپ
stream روانه
streamed روانه
streams روانه
fling روانه ساختن
information flow روانه خبر
lay روانه کردن
sending روانه کردن
to get one's mittimus روانه شدن
send away روانه کردن
pack off روانه کردن
kick out <idiom> روانه کردن
sends روانه کردن
go روانه ساختن
goes روانه ساختن
send روانه کردن
dispateh روانه کردن
to give the mitten روانه کردن
flings روانه ساختن
to get the mitten روانه شدن
to give the sack روانه کردن
to pack off روانه کردن
dismiss روانه کردن
dismisses روانه کردن
dismissing روانه کردن
hale روانه کردن
reshaping روانه کاری
lays روانه کردن
flinging روانه ساختن
to send away روانه کردن
orientation روانه کردن
to put a way childish روانه کردن
dispatched روانه کردن فرستادن
despatched روانه کردن فرستادن
to send one to the right about کسی را روانه کردن
reciprocal روانه کردن متقابله
despatches روانه کردن فرستادن
launghing روانه سازی پرتاب
to send someone packing کسیرا روانه کردن
despatching روانه کردن فرستادن
orientation روانه کردن دستگاهها
direct laying روانه کردن مستقیم
laying روانه کردن توپ
dispatches روانه کردن فرستادن
dispatch روانه کردن فرستادن
orienting روانه کردن تطبیق دادن
departs روانه شدن حرکت کردن
continuously pointed fire اتش روانه شده مداوم
departing روانه شدن حرکت کردن
reciprocal laying روانه کردن متقابله توپها
orients روانه کردن تطبیق دادن
depart روانه شدن حرکت کردن
get off روانه کردن عقب رفتن از
indirect fire روانه کردن غیر مستقیم
orient روانه کردن تطبیق دادن
layihg azimuth گرای روانه کردن لوله توپ
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
lay روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lays روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
let out <idiom> روانه کردن یا مرخص شدن (ازکلاس)
steering روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
procedure روند
trend line خط روند
process روند
processes روند
trepan روند
trend روند
flowed روند
flow روند
trends روند
flows روند
proceeding روند
economic trend روند اقتصادی
processes روند طریقه
bidirectional flow روند دوسویه
rate of rise of water level روند بالاامدن اب
fission process روند انشقاق
developmental trend روند تکوینی
data flow روند داده ها
flowcharter روند نما
timetrend روند زمانی
stream routing روند رود
secular trend روند قرنی
pernicious trend روند قهقرایی
production process روند ساخت
program flow روند برنامه
control flow روند کنترل
processes فراشد روند
trend روند کار
upward trend روند صعودی
trend analysis تحلیل روند
process of negotiations روند مذاکرات
process روند طریقه
trends روند کار
process فراشد روند
pip matching روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
secular trend روند دراز مدت
process chart نقشه روند کار
program flowchart روند نمای برنامه
flowchapt symbol نماد روند نما
hypertext به صفحه جددی می روند
up-river برخلاف روند جریان آب
extrapolation ادامه روند تعمیم دهی
modality روند [پردازه] [شیوه] [روش]
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
extrapolations ادامه روند تعمیم دهی
rehashing روند پر شدن یک جدول درهم
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
lover's lane <idiom> جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
listings کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
listing کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
snapback پاس دادن توپ دراغازهر روند
hook روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
assets که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
What are the collection procedures for ...? روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
paragraph بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
paragraphs بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
edited کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edit کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
warm-ups روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
annotation علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
annotations علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
warm-up روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
assembly نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
assembling روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
percentile یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
patterns محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
texel مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
pattern محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
relays عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relayed عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
dual در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
to anneal سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
sending ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
directing اداره کردن روانه کردن وسایل
send ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sends ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
ATD دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
paired registers دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
detail فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
detailing فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
launching روانه کردن مامور کردن
launches روانه کردن مامور کردن
launched روانه کردن مامور کردن
launch روانه کردن مامور کردن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
Intel محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
back sight method روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
cryptographic تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
solidifying process روند انجماد جریان انجماد
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
direct fire هدایت کردن اتش روانه کردن اتش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com