English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English Persian
transcribe رونوشت برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
Search result with all words
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
Other Matches
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
facsimile رونوشت عینی رونوشت
facsimiles رونوشت عینی رونوشت
transcript رونوشت
copying رونوشت
repeat رونوشت
carbon copies رونوشت
carbon copy رونوشت
transcripts رونوشت
copies رونوشت
copied رونوشت
repeats رونوشت
copy رونوشت
exact copy رونوشت عین
replication رونوشت دفاع
certified copy رونوشت مصدق
dump رونوشت انباشتن
letter book رونوشت نامه
letter book کتاب رونوشت
memory dump رونوشت ازحافظه
office copy رونوشت مصدق
cetified copy رونوشت مصدق
carbon copies رونوشت کاربنی
carbon copy رونوشت کاربنی
transcripts نسخه رونوشت
facsimile رونوشت مصدق
facsimile رونوشت گرفتن
facsimiles رونوشت مصدق
facsimiles رونوشت گرفتن
counterparts همکار رونوشت
counterpart همکار رونوشت
transcript نسخه رونوشت
deed of poll سند بدون رونوشت
duplicators ماشین تهیه رونوشت
screen dump رونوشت صفحه نمایش
facsimile رونوشت عینی نمابرد
true copy رونوشت مطابق با اصل
transcription سواد برداری رونوشت
transcriptions سواد برداری رونوشت
duplicator ماشین تهیه رونوشت
facsimiles رونوشت عینی نمابرد
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
probate رونوشت گواهی شده وصیت نامه
estreat رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
tenor فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenors فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
disaster dump رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
countertrace برداشتن از
to take up برداشتن
glom برداشتن
deleted برداشتن
ingether برداشتن
takes برداشتن
deleting برداشتن
deletes برداشتن
take برداشتن
flaw مو برداشتن
flaws مو برداشتن
ingather برداشتن
includes در برداشتن
include در برداشتن
delete برداشتن
moistening نم برداشتن
pick up برداشتن
pickup برداشتن
remove برداشتن
to mop up برداشتن
sublate برداشتن
take up برداشتن
lifted برداشتن
to pull off برداشتن
removing از جا برداشتن
removing برداشتن
removes از جا برداشتن
lifting برداشتن
lifts برداشتن
remove از جا برداشتن
lift برداشتن
to run away with برداشتن
to pick up برداشتن
removes برداشتن
twist تاب برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
flaws ترک برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
feet پاچنگال برداشتن
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
cease دست برداشتن
desist دست برداشتن
resign دست برداشتن
twisting تاب برداشتن
twists تاب برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
decode برداشتن رمز
decoded برداشتن رمز
decodes برداشتن رمز
flaw ترک برداشتن
to take off برداشتن بردن
remove slag سرباره را برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
break step غلط پا برداشتن
to fly to arms سلاح برداشتن
snap up تند برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
emarginate برداشتن حاشیه از
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
demountable قابل برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
give up دست برداشتن از
to receive a wound زخم برداشتن
uncap کلاه از سر برداشتن
uncap سر پوش برداشتن از
heave خیز برداشتن
to have one's p taken عکس برداشتن
unhood سرپوش برداشتن از
heaved خیز برداشتن
ingether خرمن برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
dequeue برداشتن اقلام یک صف
picturize فیلم برداشتن از
surmounts ازمیان برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
step قدم برداشتن
step گام برداشتن
stepping قدم برداشتن
list سیاهه برداشتن
stepping گام برداشتن
unmask نقاب برداشتن از
unmasked نقاب برداشتن از
unmasking نقاب برداشتن از
unmasks نقاب برداشتن از
gait گام برداشتن
machines براده برداشتن
spoons با قاشق برداشتن
machine براده برداشتن
warps تاب برداشتن
unveils حجاب برداشتن
warped تاب برداشتن
warp تاب برداشتن
elide ازاخر برداشتن
elided ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
unveil حجاب برداشتن
maps نقشه برداشتن از
eliding ازاخر برداشتن
map نقشه برداشتن از
clearance برداشتن مانع
machined براده برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
cracks شکاف برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
crack شکاف برداشتن
remove برداشتن مهر
unveiled حجاب برداشتن
removes برداشتن مهر
poll نمونه برداشتن
polls نمونه برداشتن
polled نمونه برداشتن
removing برداشتن مهر
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
defusing فیوز بمب را برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
to whisk away or off تند بردن برداشتن
racing of motor دور برداشتن موتور
work in مشکلات را از میان برداشتن
racing of generator دور برداشتن مولد
defused فیوز بمب را برداشتن
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
yerk هل دادن شکاف برداشتن
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
defuse فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
paced شیوه گام برداشتن
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
to take notes of یاد داشت برداشتن از
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
pace شیوه گام برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
untread بعقب گام برداشتن
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com