Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
English
Persian
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
Other Matches
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
puissance
مسابقه پرش حذفی
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
drawman
مرد میانی برای رویارویی
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
prill
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
Grand Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
troupe
بصورت دسته حرکت کردن
troupes
بصورت دسته حرکت کردن
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
boxes
شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
box
شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
freeze
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
serpentine
حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
wobble plate
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
running
مناسب برای مسابقه دو
genoa
بادبان عریض برای مسابقه
laughter
مسابقه اسان برای بردن
chasse
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug
مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
breakdown drawing
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
to bar somebody from a competition
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
clutch start
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspectors
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepare
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
omissive
حذفی
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
check point
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
photo finish
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
gun
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
guns
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
encounters
رویارویی
encountered
رویارویی
encounter
رویارویی
encountering
رویارویی
xylotomy
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
playoff
مسابقهی حذفی
elimination reaction
واکنش حذفی
elimination tournament
مسابقههای حذفی
knockout competition
مسابقههای حذفی
double elimination tournament
مسابقات دو حذفی
playoffs
مسابقهی حذفی
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
saving
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
experimental free handicap
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
stocker
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
face off spot
نقطه رویارویی
telex match
رویارویی تلکسی
radio match
رویارویی رادیویی
encounter group
گروه رویارویی
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
knock out tournament
تورنمنت حذفی شطرنج
addition elimination reaction
واکنش افزایشی- حذفی
handicaps
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
handicap
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
draw
رویارویی دو حریف در اغار
matches
رویارویی بازیهای دو جانبه
match
رویارویی بازیهای دو جانبه
draws
رویارویی دو حریف در اغار
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
play offs
مسابقههای حذفی پایان فصل
underdistance
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
starting fee
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
face off spot
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
striking a jury
تعیین هیات منصفه با روش حذفی
quarterfinal
دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
candidates' matches
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
able
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
ablest
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
struck
هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
round bracket
پرانتز
bracket
[British E]
پرانتز
parenthesis
[American E]
پرانتز
bracket
پرانتز
in parentheses
[American E]
در پرانتز
parenthesis
پرانتز
in brackets
[British E]
در پرانتز
parentheses
پرانتز ها
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
marching orders
فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
perfect participle
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
to appear in
[within]
brackets
در پرانتز بودن
bracket
علامت پرانتز
right parenthesis )
پرانتز بسته
chevron
پرانتز شکسته
pointed bracket
پرانتز شکسته
dog-eared
دارای پرانتز
angle bracket
پرانتز شکسته
dog eared
دارای پرانتز
to be given in
[within]
brackets
در پرانتز بودن
right round bracket
پرانتز بسته
left parenthesis (
پرانتز باز
left round bracket
پرانتز باز
chromel
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
bracket
طاقچه سگدست پرانتز
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
rocker arm
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
parentheses free nataton
نشان گذار بدون پرانتز
deletion record
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
match foursome
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
ponying
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
low low
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com