English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (7 milliseconds)
English Persian
mishap رویداد ناگوار
mishaps رویداد ناگوار
misadventure رویداد ناگوار
misadventures رویداد ناگوار
contretemps رویداد ناگوار
Search result with all words
mischance رویداد بد حادثه ناگوار
mischances رویداد بد حادثه ناگوار
Other Matches
unpleasant ناگوار
indelectable ناگوار
lenten ناگوار
unpleasantly ناگوار
horrible ناگوار
horrific ناگوار
insalubrious ناگوار
burdensome ناگوار
miscarriage حادثه ناگوار
embitter ناگوار کردن
miscarriages حادثه ناگوار
misadventures حادثه ناگوار
embittering ناگوار کردن
disagreeable ناگوار مغایر
misadventure حادثه ناگوار
embitters ناگوار کردن
embittered ناگوار کردن
harsh ناگوار زننده
harsher ناگوار زننده
harshest ناگوار زننده
misadventures حادثه ناگوار بدبختی
misadventure حادثه ناگوار بدبختی
contretemps روی داد ناگوار
accident سانحه واقعه ناگوار
unsavory ناگوار ناخوش ایند
accidents سانحه واقعه ناگوار
event رویداد
incidents رویداد
occurence رویداد
incident رویداد
events رویداد
happening رویداد
happenings رویداد
circumstances رویداد
occurrence رویداد
trend رویداد
trends رویداد
occurrences رویداد
event horizen افق رویداد
subsequent to that event پس ازان رویداد
occurrence تصادف رویداد
commentaries گزارش رویداد
commentary گزارش رویداد
endogenous event رویداد درونی
occurence رویداد واقعه
occurrences تصادف رویداد
exogenous event رویداد برونی
decade ده موضوع یا رویداد
decades ده موضوع یا رویداد
a life full of incidents زندگی پر رویداد
circumstance تفصیل رویداد
balances احتمال رویداد خطا
rummy start رویداد شگفت انگیز
passage رویداد کارکردن مزاج
passages رویداد کارکردن مزاج
uneventful بدون رویداد مهم
air pollution episode رویداد الودگی هوا
balance احتمال رویداد خطا
As events unfolded I realized that ... درطی رویداد ها پی بردم که ...
non-event رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
black swan event رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
The incident set off a debate. این رویداد بحثی را به راه انداخت [برانگیخت] .
parachronism اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
native رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
event focus که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
natives رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
generated رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generate رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
This new frontier incident probably means war. این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
messages پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alert پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
main مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com