English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
English Persian
error recovery procedures رویههای ترمیم خطا
Other Matches
stochatic procedures رویههای اتفاقی
rigid concrete pavements رویههای صلب بتنی
recovery ترمیم
restoration ترمیم
regeneration ترمیم
amendment ترمیم
amendments ترمیم
recoveries ترمیم
reconstructions ترمیم
reconstruction ترمیم
betterment ترمیم
recovering ترمیم شدن
reshuffling ترمیم کردن
amend ترمیم کردن
amended ترمیم کردن
amending ترمیم کردن
reform ترمیم کردن
reforms ترمیم کردن
recover ترمیم شدن
restores ترمیم کردن
restored ترمیم کردن
restore ترمیم کردن
recovers ترمیم شدن
reshuffles ترمیم کردن
reshuffled ترمیم کردن
reshuffle ترمیم کردن
file recovery ترمیم فایل
restoring ترمیم کردن
error recovery ترمیم خطا
restoration اعاده ترمیم
rehabilitating ترمیم کردن
cabinet reshuffle ترمیم کابینه
rehabilitate ترمیم کردن
rehabilitated ترمیم کردن
rehabilitates ترمیم کردن
cost of reproduction هزینه نوسازی و ترمیم
hottest تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error خطای ترمیم پذیر
read restore cycle چرخه خواندن و ترمیم
e r p برنامه ترمیم اروپا
hotter تشخیص و ترمیم خطا
hot تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error خطای قابل ترمیم
relief ترمیم اسایش خاطر
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
irrecoverable error خطای غیر قابل ترمیم
orthopaedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
patching ترمیم سنگفرش لکه گیری
orthopedics اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
hardest که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hard که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
maintenance 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
dental filling ترمیم دندان [دندان پزشکی]
dental restoration ترمیم دندان [دندان پزشکی]
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com