English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
top رویه عالی
Other Matches
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
irregular بی رویه
tenors رویه
encrustations رویه
immethodical بی رویه
surfaced رویه
upper crust رویه
water surface رویه اب
surfaces رویه
encrustation رویه
tenor رویه
outsides رویه
outside رویه
policy رویه
policies رویه
ism رویه
surface رویه
procedure رویه
vamp رویه
metier رویه
tactics رویه
practice رویه
facets رویه
these t. were not رویه
facet رویه
facings رویه
facing رویه
uppers رویه
upper رویه
praxis رویه
instep رویه
insteps رویه
comportment رویه
metiers رویه
mTtiers رویه
scheme of life رویه زندگی
systems قاعده رویه
single sided disk دیسک یک رویه
smooth surface رویه صاف
planing رویه هموار
planes رویه هموار
plane رویه هموار
planed رویه هموار
rough surface رویه زبر
rubbed surface رویه صاف
road surface رویه راه
procedure declaration اعلان رویه
sandal کفش بی رویه
sandals کفش بی رویه
planimeter رویه پیما
tack پونز رویه
tacked پونز رویه
tacking پونز رویه
tacks پونز رویه
pillow case رویه بالش
procedure oriented رویه گرا
pure procedure رویه جامع
recovery procedure رویه ترمیمی
surface رویه دادن
surface رویه فاهر
surfaced رویه دادن
surfaced رویه فاهر
surfaces رویه دادن
surfaces رویه فاهر
judicial precedent رویه قضایی
ostrich policy رویه کبک
pentahedral پنج رویه
finishing coat اندود رویه
flippy فلاپی دو رویه
precedent رویه قضایی
precedents رویه قضایی
hard soil رویه محکم
surface-to-air رویه به هوا
impolicy رویه غلط
encrustations رویه بندی
encrustation رویه بندی
facet theory نظریه رویه ها
exfoliation رویه سابی
cross section رویه برش
practice رویه پیشه
line حدود رویه
lines حدود رویه
cant رویه اریب
card face رویه کارت
code page رویه رمز
control procedure رویه کنترل
ism اعتقاد رویه
dummy module رویه ساختگی
cover رویه لفاف
in stream procedure رویه با مسیل
top milk رویه شیر
triacontahedral سی رویه سی طرفی
recursive procedure رویه بازگشتی
schemed ترتیب رویه
schemes ترتیب رویه
covers رویه لفاف
coverings رویه لفاف
system قاعده رویه
the policy of the government رویه دولت
scheme ترتیب رویه
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
slope weir شادروان با رویه شیبدار
input output procedure رویه ورودی- خروجی
procedure oriented language زبان رویه گرا
irregular act عمل خلاف رویه
binder course قشر زیرین رویه
surface treatment عملیات سطح رویه
international practice رویه بین المللی
low key posture رویه محافظه کارانه
revamps دوباره رویه انداختن
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
revamping دوباره رویه انداختن
revamped دوباره رویه انداختن
overgrown دارای رشد بی رویه
revamp دوباره رویه انداختن
impolitic مخالف رویه صحیح
procedure رویه طریقه فرایند
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
to change the tack تغییر رویه دادن
new departure اغاز رویه تازه
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
flippy diskette دیسکت با دو رویه قابل ضبط
to take a course رویه ایی را اتخاذ کردن
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
the old p should be continued رویه پیش بایدادامه یابد
tambour رویه یادیواره متحرک چوبی
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
to pull in دست از کار یا رویه خودکشیدن
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
spa Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spas Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
sick [British E] <adj.> عالی
copacetic عالی
copesetic عالی
cool <adj.> عالی
awesome <adj.> عالی
firsthand عالی
excellent عالی
braw عالی
great <adj.> عالی
eximious عالی
beaut عالی
whizzbang عالی
whizbang عالی
unrivaled عالی
tophole عالی
top hole عالی
spiffy عالی
palmary عالی
ripsnorting عالی
beauts عالی
par excellence عالی
slap-up عالی
first rate عالی
wicked <adj.> عالی
living end <idiom> عالی
top-notch عالی
high grade عالی
spankings عالی
spanking عالی
nobby عالی
splendid عالی
super عالی
famous عالی
superbly عالی
superb عالی
superlatives عالی
superlative عالی
braved عالی
plummy عالی
beautiful عالی
magnificent عالی
knockouts عالی
knockout عالی
remarkable عالی
exquisite عالی
plummiest عالی
plummier عالی
superiors عالی
superior عالی
ripping عالی
braving عالی
bravest عالی
braves عالی
braver عالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com