English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (7 milliseconds)
English Persian
in stock <idiom> روی بورس
Search result with all words
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging جای معاملات ارزی و سهامی بورس
bear سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
speculator بورس باز
speculators بورس باز
gambler بورس باز
gamblers بورس باز
bull بورس تصنعی
bull سفته باز بورس
bulls بورس تصنعی
bulls سفته باز بورس
stock exchange بورس سهام
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchanges بورس سهام
stock exchanges بورس اوراق بهادار
stockbroking دلالی بورس واوراق بهادار
grant بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants بورس تحصیلی یا پژوهشی
stock market بورس سهام وارز
stock market بورس کالاهای مختلف
stock markets بورس سهام وارز
stock markets بورس کالاهای مختلف
baltic exchange بازار بورس بالتیک
bourse مبادله بورس
bourse بورس
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
commodities exchange بورس کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
commodity exchange بورس کالا
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
jobber دلال یاکارگزار بورس
over the counter خارج از بورس فروخته شده
settling days روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
stock broker کارگزار بورس
stock broker دلال بورس
stock exchnge بورس
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stockbrokerage دلالی بورس واوراق بهادار
transaction on change معامله در بورس
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
stock exchange بورس سهام
bourse [in a non-English-speaking country] بورس سهام
stock exchange بورس اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
off-market purchases خرید در بیرون از بورس
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter interbank transactions داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com