Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English
Persian
pivot
روی پاشنه چرخیدن
pivoted
روی پاشنه چرخیدن
pivots
روی پاشنه چرخیدن
Search result with all words
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots
روی پاشنه گشتن چرخیدن
Other Matches
heels
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
rotated
چرخیدن
rotate
چرخیدن
rotates
چرخیدن
twirls
چرخیدن
revolves
چرخیدن
revolved
چرخیدن
revolve
چرخیدن
spins
چرخیدن
roll up
چرخیدن
spin
چرخیدن
to be in a whirl
چرخیدن
slue
چرخیدن
twirl
چرخیدن
twirled
چرخیدن
twirling
چرخیدن
to turn round
چرخیدن
reels
چرخیدن
wheels
چرخیدن
turns
چرخیدن
turn
چرخیدن
wheeling
چرخیدن
heels
چرخیدن
windmill
چرخیدن
heel
چرخیدن
reeling
چرخیدن
reeled
چرخیدن
reel
چرخیدن
windmills
چرخیدن
swings
چرخیدن
wheel
چرخیدن
swing
چرخیدن
turn
چرخیدن تاباندن
turns
گشتن چرخیدن
turns
چرخیدن تاباندن
birr
صدای چرخیدن
change spin
چرخیدن با تغییر پا
twists
پیچاندن چرخیدن
twisting
پیچاندن چرخیدن
twist
پیچاندن چرخیدن
fullest
چرخیدن ژیمناست
trundling
گشتن چرخیدن
trundles
گشتن چرخیدن
trundled
گشتن چرخیدن
turn
گشتن چرخیدن
trundle
گشتن چرخیدن
full
چرخیدن ژیمناست
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
purls
مثل فرفره چرخیدن
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
wry
کنایه امیز چرخیدن
wryly
کنایه امیز چرخیدن
purl
مثل فرفره چرخیدن
trills
چرخیدن روان شدن
trilled
چرخیدن روان شدن
trill
چرخیدن روان شدن
whirls
چرخیدن گردش سریع
whirling
چرخ دادن چرخیدن
whirling
چرخیدن گردش سریع
whirled
چرخ دادن چرخیدن
whirled
چرخیدن گردش سریع
whirl
چرخ دادن چرخیدن
whirl
چرخیدن گردش سریع
whirls
چرخ دادن چرخیدن
purling
مثل فرفره چرخیدن
purled
مثل فرفره چرخیدن
left turn
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
pivot
روی چیزی چرخیدن
whiz
مثل فرفره چرخیدن
pivoted
روی چیزی چرخیدن
run around in circles
<idiom>
دور خود چرخیدن
orbits
چرخیدن به دور یک مدار
troll
چرخیدن چرخاندن گرداندن
trolls
چرخیدن چرخاندن گرداندن
orbited
چرخیدن به دور یک مدار
orbit
چرخیدن به دور یک مدار
pivots
روی چیزی چرخیدن
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
jackson haines spin
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
overtaking light
پاشنه
upstream toe
پاشنه سد
sternest
پاشنه
cup
پاشنه در
pivoted
پاشنه در
pivot
پاشنه در
heel
پاشنه
heel
پاشنه سد
sterns
پاشنه
cups
پاشنه در
heel
ته پاشنه کف
cupped
پاشنه در
wakes
کف پاشنه
wake
کف پاشنه
talons
پاشنه پا پاشنه
talon
پاشنه پا پاشنه
heel
پاشنه در
heels
پاشنه
door-furniture
پاشنه ی در
after castle
پاشنه
pivot footstep
پاشنه
shoe
پاشنه
shoeing
پاشنه
triggers
پاشنه
waked
کف پاشنه
heels
ته پاشنه کف
door hinge
پاشنه در
shoe lift
پاشنه کش
sterner
پاشنه
triggered
پاشنه
heels
پاشنه سد
heelpiece
پاشنه
pivots
پاشنه در
shoes
پاشنه
bridge seat
پاشنه پل
stern
پاشنه
door hinge
پاشنه
bridge shoe
پاشنه پل
trigger
پاشنه
quarter deck
پاشنه
bridge shoe
پاشنه
heels
پاشنه در
swing
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swings
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivelled
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivels
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swinge
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
sterns
پاشنه ناو
kedge anchor
لنگر پاشنه
sternest
پاشنه ناو
dwi chook
پشت پاشنه پا
fantail
پاشنه ناو
calcaneum
استخوان پاشنه
following sea
موج پاشنه
bootjack
پاشنه کش چکمه
boat tail
پاشنه قایق
heel and toe
با پنجه و پاشنه
aftermost
نزدیک پاشنه
after turret
توپ پاشنه
heel cut
محافظ پاشنه پا
aft spring
اسپرینگ پاشنه
abaft
به سمت پاشنه
dead astern
درست پاشنه
sterner
پاشنه ناو
stern
پاشنه ناو
poop deck
بالاترین پل پاشنه
trim aft
نشست پاشنه
quarter boom
بوم پاشنه
quarter boom
تیرک پاشنه
pivots
پاشنه گردان
transom stern
پاشنه صاف
transom stern
پاشنه تخت
toe protection
پاشنه بندی
to take to ones heels
پاشنه راورکشیدن
tiller flat
سکان پاشنه
stern rope
طناب پاشنه
step
پاشنه کفش
stepping
پاشنه کفش
mizzen sail
بادبان پاشنه
trunnion
پاشنه افقی
heeler
پاشنه ساز
heelpiece
پاشنه پوش
heeltap
لایی پاشنه
heel
پاشنه
[کفش]
kick with the heel
ضربه با پاشنه پا
shoehorn
پاشنه کش کفش
heel loop
قوس پاشنه
pivot
پاشنه گردان
pivoted
پاشنه گردان
slipshod
پاشنه خوابیده
pivot instep kick
ضربه با پاشنه پا
shoehorns
پاشنه کش کفش
bias
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
biases
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
swivel
لولای پاشنه گرد
stern post
ستون پاشنه ناو
stern hook
نفر پاشنه قایق
stern fast
طناب پاشنه قایق
splash board
سپر پاشنه قایق
percussion gun
تفنگ پاشنه دار
shoehorn
پاشنه کش بکار بردن
shoehorns
پاشنه کش بکار بردن
running free
بادبانی با باد پاشنه
sternfast
طناب پاشنه قایق
taffrail
نرده پاشنه ناو
sock
کفش راحتی بی پاشنه
instep
پاشنه جوراب یاکفش
insteps
پاشنه جوراب یاکفش
pirouette
چرخ روی پاشنه
pirouettes
چرخ روی پاشنه
pivot
پاشنه محور چرخ
pivoted
پاشنه محور چرخ
pivots
پاشنه محور چرخ
top lift
طبقه زیرین پاشنه پا
shoe
پاشنه کیل ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com