English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (17 milliseconds)
English Persian
overwrite روی چیزی نوشتن
Search result with all words
write سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
back پشت چیزی نوشتن
backs پشت چیزی نوشتن
refer توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refers توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
rewrite نوشتن مجدد چیزی
rewrite عمل نوشتن مجدد چیزی
rewrites نوشتن مجدد چیزی
rewrites عمل نوشتن مجدد چیزی
rewriting نوشتن مجدد چیزی
rewriting عمل نوشتن مجدد چیزی
rewritten نوشتن مجدد چیزی
rewritten عمل نوشتن مجدد چیزی
rewrote نوشتن مجدد چیزی
rewrote عمل نوشتن مجدد چیزی
superscrible در روی چیزی نوشتن
to writes down a person چیزی برضدکسی نوشتن وازان راه اورابی اعتبارکردن
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
encloses احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
relevance 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
pushed فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
querying پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replacing برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
queried پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queries پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
to esteem somebody or something [for something] قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
controls مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covets میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
controlling مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
coveting میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covet میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
establishes 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to hang over anything سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
to pass by any thing از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciates بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody [something] as something کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
appreciated بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
see about (something) <idiom> دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
screw up <idiom> زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
to wish for something ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
fence [around / between something] حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
fence [around / between something] نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
changed استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changing استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changes استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to portray somebody [something] نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
scrawled بد نوشتن
scribbling بد نوشتن
inscribing نوشتن
write head هد نوشتن
scrawling بد نوشتن
scribble بد نوشتن
scribbled بد نوشتن
scrawls بد نوشتن
scrawl بد نوشتن
inscribes نوشتن
inscribed نوشتن
pt down نوشتن
inscribe نوشتن
pens نوشتن
penning نوشتن
pen نوشتن
scribbles بد نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
set down نوشتن
writes نوشتن
superscrible نوشتن
write نوشتن
to put down نوشتن
to reduce to writing نوشتن
to set down نوشتن
put down <idiom> نوشتن
penned نوشتن
indite نوشتن
table در فهرست نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
tables در فهرست نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
jots با شتاب نوشتن
preface دیباچه نوشتن
jot با شتاب نوشتن
impanel در صورت نوشتن
to dip ones pen in gall سخت نوشتن
tired of writing خسته از نوشتن
note نت موسیقی نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
graphic وابسته به فن نوشتن
wirte only تنها نوشتن
write head نوک نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
to write off به اسانی نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
write out به تفصیل نوشتن
write off زود نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
noting نت موسیقی نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
to write out بتفضیل نوشتن
tablet بر لوح نوشتن
write-off زود نوشتن
write-offs زود نوشتن
commentate تقریظ نوشتن
commentated تقریظ نوشتن
commentates تقریظ نوشتن
commentating تقریظ نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
autograph دستخط نوشتن
autographed دستخط نوشتن
autographing دستخط نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
tablets بر لوح نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
editorialized سرمقاله نوشتن
editorialize سرمقاله نوشتن
editorialising سرمقاله نوشتن
editorialises سرمقاله نوشتن
editorialised سرمقاله نوشتن
write up به تفصیل نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
autographs دستخط نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
rewriting باز نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
rewritten باز نوشتن
pen خامه نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
rewrote باز نوشتن
penned خامه نوشتن
rewrites باز نوشتن
penning خامه نوشتن
pens خامه نوشتن
rewriting دوباره نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
rewrite باز نوشتن
circumscribe نوشتن در دور
circumscribed نوشتن در دور
circumscribes نوشتن در دور
circumscribing نوشتن در دور
itemising به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
prose نثر نوشتن
penmanship طرز نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
overwrite دومرتبه نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
demythologize تفسیر نوشتن
invoice فاکتور نوشتن
handwrite بادست نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
over write جای نوشتن
overwrite جای نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
scribbling باشتاب نوشتن
double space یک خط درمیان نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
r/w خواندن- نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
programs برنامه نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
program برنامه نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com