Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (38 milliseconds)
English
Persian
ice skate
روی یخ اسکی کردن
ice-skate
روی یخ اسکی کردن
ice-skates
روی یخ اسکی کردن
Search result with all words
outside
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
groom
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
surfboard
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
alpine
اسکی کردن در سراشیبی کوه
ski
اسکی بازی کردن
ski
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied
اسکی بازی کردن
skied
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skis
اسکی بازی کردن
skis
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
hot dog skiing
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
snow farming
اماده کردن پیست اسکی
waxing cork
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
Other Matches
trick ski
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
telemark
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
glm
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
dogger
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
diagonal
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
outside
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outsides
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ascii
اسکی
skis
اسکی
ski
اسکی
skied
اسکی
downhill
اسکی سرعت
skiers
اسکی باز
ski lifts
تله اسکی
skier
اسکی باز
airplane turn
اسکی کوهی
ski lift
تله اسکی
turtlenecks
یقه اسکی
bindings
فیکساتور اسکی
turtleneck
یقه اسکی
binding
فیکساتور اسکی
piste
پیست اسکی
uphill
اسکی سرعت
hydro ski
اسکی ابی
hydro ski
اسکی روی اب
touring ski
اسکی تورینگ
skiing
اسکی بازی
ascii file
فایل اسکی
ascii code
رمز اسکی
ski jump
پرش با اسکی
water-ski
اسکی ابی
skiing
ورزش اسکی
water-skied
اسکی ابی
water-skis
اسکی ابی
tipping
نوعی اسکی
water ski
اسکی ابی
ice skate
اسکی روی یخ
ice-skates
اسکی روی یخ
tip
نوعی اسکی
aquaplaning
اسکی روی اب
ice-skate
اسکی روی یخ
ski jumps
پرش با اسکی
cross county
اسکی صحرانوردی
ski tow
تله اسکی
wax
واکس اسکی
ski boot
چکمه اسکی
skiier
اسکی باز
waxed
واکس اسکی
skied
چوب اسکی
waxes
واکس اسکی
langlauf
اسکی صحرانوردی
ski suit
لباس اسکی
ski
چوب اسکی
ski pole
چوبدست اسکی
ski boot
کفس اسکی
skis
چوب اسکی
water-ski
چوب اسکی روی اب
gate
دروازه شروع اسکی
usascii code
رمز اسکی امریکایی
shovel
لبه منحنی اسکی
gates
دروازه شروع اسکی
baskets
حلقه یا گل چوبدست اسکی
basket
حلقه یا گل چوبدست اسکی
ascii sort order
نظم ترتیبی اسکی
ski pole
چوب اسکی بازی
tails
قسمت عقب اسکی
shoveled
لبه منحنی اسکی
ski world cup
جام جهانی اسکی
figure ski
طرح چوب اسکی
binders
نوعی واکس اسکی
binder
نوعی واکس اسکی
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
klister
واکس مخصوص کف اسکی
langlauf
مسابقه اسکی میدانی
snow boot
پوتین برف یا اسکی
slide slip
سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
water skier
اسکی باز روی اب
shovels
لبه منحنی اسکی
shovelling
لبه منحنی اسکی
shovelled
لبه منحنی اسکی
skimeister
بهترین اسکی باز
water-skis
چوب اسکی روی اب
water-skied
چوب اسکی روی اب
shoveling
لبه منحنی اسکی
skiable
مناسب برای اسکی
biathlon
اسکی صحرانوردی با اسلحه
tailed
قسمت عقب اسکی
water-skiing
اسکی بازی روی اب
freestyle
مسابقههای اسکی ازاد
surfboarder
اسکی باز روی اب
axing
اسکی برروی موج
axe
اسکی برروی موج
ski tourer
اسکی باز تفریحی
camber
انحنای جلوی اسکی
single pole
چوبدستی تکی اسکی
aquaplane
تخته اسکی روی اب
miniski
نوعی اسکی کوتاه
axed
اسکی برروی موج
unweight
کاستن فشار اسکی
balaclava
نوعی کلاه اسکی
cambers
انحنای جلوی اسکی
balaclavas
نوعی کلاه اسکی
grass skiing
اسکی روی چمن
water skiing
اسکی بازی روی اب
water ski
چوب اسکی روی اب
ascii character set
مجموعه کاراکترهای اسکی
tail
قسمت عقب اسکی
fin
پرک وصل به عقب اسکی
slalom
مسابقه سرعت اسکی بازی
turfski
اسکی کوتاه روی چمن
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
slaloms
مسابقه سرعت اسکی بازی
edge set
فشار برروی لبههای اسکی
stem turn
چرخش خارجی اسکی باز
dry skiing
تمرینات تابستانی اسکی درسالن
downhill
مسابقه سرعت در اسکی الپاین
j bar lift
تله اسکی میلهای دونفره
soleplate
صفحه زیر کفش اسکی
fins
پرک وصل به عقب اسکی
skibob
لوژ با دو اسکی کوتاه بغل هم
apres ski
تفریحات بعد از اسکی در پیست
slalom ski
چوب مخصوص اسکی روی اب
t bar lift
تله اسکی دونفره یا کلنگی
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
foamie
اسفنج داخل کفش اسکی
hot dog skiier
اسکی باز هات داگ
gondolas
کابین انتقال اسکی باز به بالا
toboggans
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ascii
حروف و اعداد با کد اسکی بین 0 و721
edges
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
toboggan
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
edge
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
ski patrolman
عضو گروه نجات در پیست اسکی
gondola
کابین انتقال اسکی باز به بالا
ballet
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
ballets
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
slalomist
مسابقه دهنده اسکی روی اب مارپیچ
trail
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
ski patrol
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
ski run
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
burn in
حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
trailing
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
short ski
اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
sitzmark
حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
egg position
حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
aprFs-ski
فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
snowshoe
کفش اسکی باکفش برفی راه رفتن
trailed
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trails
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
stick
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
poma lift
تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
ski mine
نوعی مین ضد نفر مخصوص نصب در معابر اسکی
binding
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
bindings
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
ski lift
دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه تلسکی
ski lifts
دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه تلسکی
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
climber
پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
config.sys
در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com