Dictiornary-Farsi | رکود بزرگ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
great depression	رکود بزرگ


Other Matches

inflationary recession	رکود همراه باتورم تورم رکود
stagflation	تورم + رکود تورم همراه با رکود
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
depressions	رکود
inaction	رکود
recession	رکود
depression	رکود
stagnation	رکود
stagnancy	رکود
inertia	رکود
slumps	رکود
slump	رکود
slumping	رکود
inactivity	رکود
deflation	رکود
dormancy	رکود
slumped	رکود
recessions	رکود
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
slump	رکود اقتصادی
recessions	رکود اقتصادی
slumped	رکود اقتصادی
latency	رکود نهفتگی
downturn	رکود اقتصادی
downturns	رکود اقتصادی
slumping	رکود اقتصادی
slumps	رکود اقتصادی
recession	رکود اقتصادی
academic inhibition	رکود تحصیلی
latency time	مدت رکود
depression	رکود اقتصادی
economic recession	رکود اقتصادی
stagflation	رکود تورمی
depressions	رکود اقتصادی
secular stagnation	رکود مزمن
sluggish year	سال رکود
stagflation	تورم رکود
inflationary recession	رکود تورمی
stagnation thesis	نظریه رکود
shake-out	لرزاندن رکود
shake out	لرزاندن رکود
shake-outs	لرزاندن رکود
average latency	رکود متوسط
slumping	کاهش فعالیت رکود
deflation	انقباض پولی رکود
slump	کاهش فعالیت رکود
slumps	کاهش فعالیت رکود
slumped	کاهش فعالیت رکود
deflationary gap	فاصله حاصل از رکود
doldrums	افسردگی منطقه رکود
sluggish economy	اقتصاد در حالت رکود
deflationary gap	لطمه ناشی از رکود اقتصادی
chains	رکود داده در یک فایل زنجیری
decline	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
chain	رکود داده در یک فایل زنجیری
declined	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflation	رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days	چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
stagnation thesis	ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
stagnation thesis	فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
slumps	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped	کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
exchanged stabilization fund	مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
propylon	در بزرگ
hugeous	بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
biggest	بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
grave	بزرگ
massively	بزرگ
spankings	بزرگ
spanking	بزرگ
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
megapod	بزرگ پا
nonus	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
gates	در بزرگ
gate	در بزرگ
massive	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
immane	بزرگ
dignified	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
smaller	بزرگ نه
bulky	بزرگ
small	بزرگ نه
bulkiest	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
voluminous	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
macro	بزرگ
long ton	تن بزرگ
stour	بزرگ
extensive	بزرگ
eminent	بزرگ
swith	بزرگ
mighty	بزرگ
vasty	بزرگ
mightiest	بزرگ
smallest	بزرگ نه
mightier	بزرگ
bulkier	بزرگ
grossing	بزرگ
largest	بزرگ
majoring	بزرگ
gross	بزرگ
decuman	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
majestic	بزرگ
greatest	بزرگ
great-	بزرگ
extra-	بزرگ
extra	بزرگ
grossed	بزرگ
grossest	بزرگ
egregious	بزرگ
vast	بزرگ
grosses	بزرگ
grosser	بزرگ
majored	بزرگ
major	بزرگ
great	بزرگ
extras	بزرگ
jumbos	بزرگ
jumbo	بزرگ
large	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
high	بزرگ
walloping	بزرگ
swingeing	بزرگ
wallopings	بزرگ
full bottomed	بزرگ
larger	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
bandog	سگ بزرگ
enormous	بزرگ
maximising	بزرگ کردن
swelled	بزرگ شدن
dilating	بزرگ کردن
swells	بزرگ شدن
maximised	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
maximizing	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
gamp	چتر بزرگ
giant corporation	شرکت بزرگ
bass drum	طبل بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
grand father	پدر بزرگ
avous	پدر بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
macrography	بزرگ نگاری
macrocyte	هاگدان بزرگ
macrocephaly	بزرگ سری
archpriest	کشیش بزرگ
grand conanical	بندادی بزرگ
archduke	دوک بزرگ
billows	موج بزرگ اب
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
distend	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
giant slalmon	مارپیچ بزرگ
distends	بزرگ کردن
billow	موج بزرگ اب
big league	لیگ بزرگ
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
goodman	بزرگ خانواده
gor bellied	شکم بزرگ