English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
Other Matches
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
stagflation تورم رکود
depressions رکود
inaction رکود
recession رکود
recessions رکود
deflation رکود
depression رکود
slump رکود
slumped رکود
inactivity رکود
slumping رکود
slumps رکود
stagnation رکود
inertia رکود
dormancy رکود
stagnancy رکود
academic inhibition رکود تحصیلی
depression رکود اقتصادی
latency time مدت رکود
secular stagnation رکود مزمن
sluggish year سال رکود
slumps رکود اقتصادی
stagnation thesis نظریه رکود
slumping رکود اقتصادی
stagflation رکود تورمی
slumped رکود اقتصادی
slump رکود اقتصادی
latency رکود نهفتگی
depressions رکود اقتصادی
average latency رکود متوسط
recessions رکود اقتصادی
economic recession رکود اقتصادی
great depression رکود بزرگ
inflationary recession رکود تورمی
downturns رکود اقتصادی
downturn رکود اقتصادی
shake out لرزاندن رکود
recession رکود اقتصادی
shake-out لرزاندن رکود
shake-outs لرزاندن رکود
slumps کاهش فعالیت رکود
doldrums افسردگی منطقه رکود
deflationary gap فاصله حاصل از رکود
sluggish economy اقتصاد در حالت رکود
deflation انقباض پولی رکود
slumping کاهش فعالیت رکود
slumped کاهش فعالیت رکود
slump کاهش فعالیت رکود
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chains رکود داده در یک فایل زنجیری
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflation رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
stagnation thesis ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
attributes هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network شبکه همراه به همراه
inflationary تورم
inflation تورم
swelling تورم
swellings تورم
turgescence تورم
tumescence تورم
bulge تورم
bulged تورم
bulges تورم
bulging تورم
unemployment inflation dilemma تورم
deflation ضد تورم
protuberances تورم
antinode تورم
goutiness تورم
tumidness تورم
protuberance تورم
protuberancy تورم
cumulative inflation تورم
galloping inflation تورم شدید
disinflationary کاهنده تورم
disinflation کاهش تورم
secular inflation تورم مزمن
turgor تورم [آماس]
creeping inflation تورم خزنده
creeping inflation تورم ارام
anti drumming sheet ورق ضد تورم
turgidity بادکردگی تورم
undersirable inflation تورم نامطلوب
chronic inflation تورم مزمن
reflation تورم عمدی
galloping inflation تورم چهارنعل
galloping inflation تورم افسارگسیخته
rate of inflation نرخ تورم
persistent inflation تورم مداوم
secular inflation تورم قرنی
persistent inflation تورم دائمی
monetary inflation تورم پولی
structural inflation تورم ساختاری
imported inflation تورم وارداتی
struma گواتر تورم
inflationism تورم گرایی
inflation rate نرخ تورم
hyperinflation تورم حاد
hyperinflation تورم شدید
hidden inflation تورم خزنده
hidden inflation تورم پنهان
gas inflation تورم گاز
galloping inflation تورم تازنده
reflation بازآوری تورم
tumidity بادکردگی [تورم]
bulge برامدگی [تورم]
tumescence بادکردگی [تورم]
swelling بادکردگی [تورم]
protuberance بادکردگی [تورم]
lump بادکردگی [تورم]
hepatitis تورم کبد
tumescence تورم [آماس]
swelling تورم [آماس]
protuberance تورم [آماس]
lump تورم [آماس]
bulge تورم [آماس]
tumidity تورم [آماس]
bulge بادکردگی [تورم]
inflation تورم پول
turgor بادکردگی [تورم]
tumescence برامدگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
lump برامدگی [تورم]
turgor برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
tumescence ورم حالت تورم
reflate تورم ایجاد کردن
reflated تورم ایجاد کردن
reflates تورم ایجاد کردن
reflating تورم ایجاد کردن
enlarged tonsils تورم لوزه ها [پزشکی]
runaway inflation تورم افسار گسیخته
unexpected inflation تورم غیر منتظره
strumose دارای تورم بالشی
tumefaction ورم حالت تورم
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
anticipated inflation تورم مورد انتظار
strumous دارای تورم بالشی
goiterogenic ایادکننده تورم غده تیروئید
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
expectational inflation تورم پیش بینی شده
ingotism تورم و رشد بیش از حدبلورها
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
anticipated inflation تورم پیش بینی شده
frost heave تورم خاک در اثر یخبندان
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
inflatable قابل تورم یا باد کردن
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
swelled باد غرور داشتن تورم
swells باد غرور داشتن تورم
unexpected inflation تورم پیش بینی نشده
swell باد غرور داشتن تورم
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
mid- همراه با
accompanied by همراه
comrades همراه
attendant همراه
accompanying همراه
attendants همراه
along همراه
companies همراه
bundled همراه
to fight with the enemy همراه = با
participant همراه
secondary planet همراه
non concurrent نا همراه
on همراه
mid همراه با
in company with همراه
acologte همراه
company همراه
concomitant همراه
participants همراه
comrade همراه
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
go along همراه رفتن
unbundled غیر همراه
on one's coat-tails <idiom> همراه کس دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com