Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
open heartedness	رک گویی صداقت
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
fidelity	صداقت
faithfulness	صداقت
honesty	صداقت
frankness	صداقت
trueness	صداقت
candidness	صداقت
truthfulness	صداقت
truthfuless	صداقت
veracity	صداقت
genuineness	صداقت
loyalty	صداقت
loyalties	صداقت
up front	با صراحت و صداقت
truth	درستی صداقت
truths	درستی صداقت
utmost good faith	با صداقت کامل
insincere	غیر صمیمی بی صداقت
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
as thought	گویی
free spokenness	رک گویی
candor	رک گویی
soliloquy	تک گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
one would say	گویی
ingenuousness	رک گویی
pauciloquy	کم گویی
so to peaking	گویی
to stab in the back	بد گویی
hypologia	کم گویی
scandal	بد گویی
scandals	بد گویی
knop	گویی
candour	رک گویی
soliloquies	تک گویی
plain speaking	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
echolalia	پژواک گویی
tachylalia	شتابان گویی
witticisms	بذله گویی
tachyphemia	شتابان گویی
cluttering	بریده گویی
rants	بیهوده گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
ranting	بیهوده گویی
ambage	ابهام گویی
idiolalia	مهمل گویی
leasing	دروغ گویی
agitolalia	شتابان گویی
echophrasia	پژواک گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
divination	غیب گویی
divagation	پریشان گویی
free spokenness	ساده گویی
witticism	بذله گویی
gratulation	تبریک گویی
wits	بذله گویی
waggery	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
wittiness	بذله گویی
wittiness	لطیفه گویی
door-knob	دستگیره گویی
bullshit	گزافه گویی
word salad	اشفته گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
soliloquize	تک گویی کردن
poeticism	شعر گویی
missatement	خلاف گویی
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
prate	یاوه گویی
pseudology	دروغ گویی
so to speak	چنانکه گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
ranten	بیهوده گویی
iterance	باز گویی
ranted	بیهوده گویی
jests	بذله گویی
knob	دستگیره گویی
incoherence	گسسته گویی
knocks	بد گویی کردن از
disclosures	بی پرده گویی
contradictions	خلاف گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knobs	دستگیره گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
improvisation	بدیهه گویی
knocked	بد گویی کردن از
knock	بد گویی کردن از
jest	بذله گویی
wit	بذله گویی
overstatement	گزافه گویی
ellipsis	بریده گویی
repetitions	باز گویی
repetition	باز گویی
invective	ناسزا گویی
irony	وارونه گویی
ironies	وارونه گویی
premonition	شوم گویی
overstatements	گزافه گویی
restatement	باز گویی
piffle	مهمل گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
verbosity	اطناب گویی
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
gossips	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
rant	بیهوده گویی
contradiction	خلاف گویی
premonitions	شوم گویی
disclosure	بی پرده گویی
restatements	باز گویی
bounces	جست گزاف گویی
exaggerates	گزافه گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
dotes	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
bounced	جست گزاف گویی
bounce	جست گزاف گویی
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
quirks	مزاجی تناقض گویی
natters	یاوه گویی کردن
nattering	یاوه گویی کردن
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
toucher	گویی که باجک برخوردکند
veridical	از روی حقیقت گویی
nattered	یاوه گویی کردن
effusively	چنانکه گویی بریزد
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
bullshit	چرند گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
it look as if	چنین مینماید که گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
divining rod	چوب غیب گویی
pleasantry	بذله گویی شوخی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
delirium	پرت گویی دیوانگی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
fribble	یاوه گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
pleasantries	بذله گویی شوخی
divines	غیب گویی کردن
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
witticisms	شوخی لطیفه گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
exaggerating	گزافه گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
forebode	پیش گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
overstating	گزافه گویی کردن
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
longbow	اغراق گویی کمان دستی
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
he coins money	گویی پول سکه میزند
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
divination	پیش گویی فال گیری
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com