Dictiornary-Farsi | رگرسیون ساده دو متغیره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
simple regression	رگرسیون ساده دو متغیره


Other Matches

multiple regression	رگرسیون چند متغیره
sum of squares of regression	مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares	مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
single variable function	تابع یک متغیره
multi variate analysis	تحلیل چند متغیره
multivariate calculus	حساب چند متغیره [ریاضی]
simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
regression line	خط رگرسیون
regression	رگرسیون
line of regression	خط رگرسیون
multiple regression	رگرسیون
basics	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
regression equation	معادله رگرسیون
regression testing	ازمایش رگرسیون
regression analysis	تحلیل رگرسیون
regression estimate	تخمین رگرسیون
regression estimate	براورد رگرسیون
stochastic regression	رگرسیون تصادفی
stepwise regression	رگرسیون مرحلهای
regression coefficient	ضریب رگرسیون
coefficient of regression	ضریب رگرسیون
nonlinear regression	رگرسیون غیر خطی
partial regression equation	معادلات رگرسیون سهمی
multiple regression	رگرسیون چند گانه
regression analysis	تجزیه و تحلیل رگرسیون
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structures	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
plainest	ساده
plains	ساده
simple hearted	ساده دل
explicit	ساده
cleaned	ساده
cleans	ساده
semplice	ساده
naive	ساده
simpleminded	ساده دل
cleanest	ساده
simplex	ساده
clean	ساده
naif	ساده
clodhopper	ساده
clodhoppers	ساده
daff	ساده دل
charmless	ساده
idiot	ساده
unsophisticated	ساده
homespun	ساده
unassuming	ساده
frugal	ساده
simplistic	ساده
downright	ساده
inexpensive	ساده
positive	ساده
baldly	ساده
baldest	ساده
plain hearted	ساده دل
idiots	ساده
incomposite	ساده
incomplex	ساده
fructose	ساده
freestanding	ساده
free spoken	ساده گو
fraudless	ساده
sheepish	ساده دل
sheepishly	ساده دل
fanciless	ساده
bald	ساده
balder	ساده
artless	ساده
plainer	ساده
unaadorned	ساده
simple	ساده دل
taffetized	ساده
simple	ساده
good-humored	ساده دل
simplest	ساده دل
innocent <adj.>	ساده دل
seemly <adj.>	ساده دل
simplest	ساده
simpler	ساده
simple-hearted <adj.>	ساده دل
unmeaning	ساده
expansive <adj.>	ساده دل
conversable <adj.>	ساده دل
simpler	ساده دل
untutored	ساده
plain	ساده
simple minded	ساده دل
slick	ساده
slickest	ساده
unaffected	ساده
unceremonious	ساده
unceremoniously	ساده
gaby	ساده لوح
in plain english	به انگلیسی ساده
nincompoops	ساده لوح
gullibility	ساده لوحی
gowk	ساده لوح
free spokenness	ساده گویی
gobemouche	ساده لوح
flat rate	نرخ ساده
galah	ساده لوح
frugal food	خوراک ساده
cats paw	ساده لوح
simplified	ساده شده
lambs	ادم ساده
lamb	ادم ساده
simplistic	ساده طبع
nincompoop	ساده لوح
credulousness	ساده لوحی
credulity	ساده لوحی
simple interest	سود ساده
empirical formula	فرمول ساده
dupable	ساده لوح
clean collection	وصولی ساده
clean bill of lading	بارنامه ساده
clean bill	برات ساده
book keeping by single e.	دفترداری ساده
booby	ساده لوح
basic circuit	مدار ساده
penny whistles	نی لبک ساده
plain design	طرح کف ساده
simple minded	ساده لوح
simplex channel	مجرای ساده
simpleminded	ساده لوح
single bond	پیوند ساده
single entry	حسابداری ساده
simple truss	خرپای ساده
simple structure	ساخت ساده
smpleton	ساده لوح
simple stress	تنش ساده
simple shear	برش ساده
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
soft eye	چشمی ساده
simple parry	دفاع ساده
simple attack	حمله ساده
simple average	میانگین ساده
simple beam	تیره ساده
simple magnet	مغناطیس ساده
simplex transmission	مخابره ساده
simplifcation	ساده سازی
simplifier	ساده کننده
simple fraction	کسر ساده
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
simple eye	چشم ساده
simple distillation	تقطیر ساده
simple correlation	همبستگی ساده
simple compression	فشار ساده
simple bending	خمش ساده
simple beam	تیر ساده
simple oscillator	نوسانگر ساده
sot	ساده لوح
two time	دو حرکت ساده
phonemes	صداهای ساده
phoneme	صدای ساده
perfect gazes	گازهای ساده
overhand knot	گره ساده
natively	بطور ساده
naivete	ساده لوحی
plain weave	بافت ساده
martin	ساده لوح
lamblkin	ساده لوح
lamblike	ساده لوح
king post truss	خرپای ساده
ingenue	دختر ساده
pick wickian	ساده بی تکلف
plain flap	فلپ ساده
simple mean	میانگین ساده
underhand service	سرویس ساده
sementem	معنی ساده
unfigured	بی صورت ساده
unskilled worker	کارگر ساده
deck hand	ملوان ساده
deck hands	ملوان ساده
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
reducible	ساده شدنی
primary cell	پیل ساده
plain rib	تیغه ساده
plain paper	کاغذ ساده
infrugal	غیر ساده
barer	ساده اشکار
simplify	ساده کردن
simplify	ساده سازی
open and shut	ساده واضح
simplifying	ساده کردن
take it easy <idiom>	ساده بگیر
liquidation	ساده سازی
simplification	ساده سازی
plain-clothes	ساده پوش
plain clothes	ساده پوش
reducing	ساده کردن
simplifications	ساده سازی
open-and-shut	ساده واضح
bare	ساده اشکار
credulous	ساده لوح
bares	ساده اشکار