Dictiornary-Farsi | ریخته گری با مدلهای مومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی


Other Matches

lost wax process	فرایند مدلهای مومی
upward compatible	طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible	طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
module	مدلهای نمونه ساختمانی
modules	مدلهای نمونه ساختمانی
modelling	ایجاد مدلهای کامپیوتری
waxy	مومی
waxen	مومی
ceraceous	مومی
cereous	مومی
mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
waxes	مومی شکل
waxed	شمع مومی
waxed	مومی شکل
wax	شمع مومی
waxworks	پیکر مومی
wax	مومی شکل
oil paper	کاغذ مومی
waxwork	پیکر مومی
taper	شمع مومی
tapered	شمع مومی
waxiness	حالت مومی
waxed paper	کاغذ مومی
wax candle or taper	شمع مومی
wax paper	کاغذ مومی
bougie	شمع مومی
lardaceous a	ماسیده مومی
waxes	شمع مومی
tapers	شمع مومی
waxy flexibility	انعطاف پذیری مومی
crayons	مداد رنگی مومی
flexibilitas cerea	انعطاف پذیری مومی
crayon	مداد رنگی مومی
cerate	دارای غشاء یاشامه مومی
trindle	شمع مومی دراز ونوک تیز
waxen	ساخته شده از موم مومی شکل
suberin	ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
foundered	ریخته گر
metal founder	ریخته گر
foundry man	ریخته گر
founder	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
caster	ریخته گر
casting	ریخته گی
hot topping	ریخته گی
moulder	ریخته گر
brass founder	ریخته گر
founders	ریخته گر
foundering	ریخته گر
besprent	ریخته
disorganized	در هم ریخته
cast glass	شیشه ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
cast steel	فولاد ریخته گی
cast metal	فلز ریخته گی
cast concrete	بتن ریخته گی
molten	ریخته ریختگی
castellated nut	مهره ریخته گی
sheet asphalt	اسفالت ریخته
iron foundry	ریخته گی اهن
investment foundry	ریخته گی بسته
investment castings	ریخته گی بسته
group casting	ریخته گری
wild and woolly	درهم ریخته
chuted concrete	بتن ریخته گی
precast	پیش ریخته
potted	در کوزه ریخته
moulding	ریخته گری
foundry	ریخته گری
casting	قطعه ریخته گی
founding	ریخته گری
casting	ریخته گری
skin	پوسته ریخته گی
skinned	پوسته ریخته گی
skinning	پوسته ریخته گی
founds	ریخته گری
skins	پوسته ریخته گی
found	ریخته گری
foundries	ریخته گری
forges	ریخته گری فلز
group teaming	ریخته گری گروهی
forge	ریخته گری فلز
precision casting	ریخته گری دقیق
pigs	اهن تازه ریخته
foundry cupola	کوپول ریخته گری
group casting	ریخته گری گروهی
sand casting	ریخته گری ماسهای
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
press casting	ریخته گری فشاری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
foundry pit	جهنم ریخته گری
foundry practice	تکنیک ریخته گری
foundry pit	چاله ریخته گری
ingot casting	ریخته گری شمش
trumpet	قیف ریخته گری
mold	قالب ریخته گری
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
loam castings	ریخته گری شنی
machinery castings	ریخته گری ماشینی
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
trumpeting	قیف ریخته گری
metal casting	ریخته گری فلز
metal foundry	ریخته گری فلزات
pouring cup	قاشق ریخته گری
jakes	اشغال درهم ریخته
injection molding	ریخته گری تزریقی
pigs	قالب ریخته گری
trumpeted	قیف ریخته گری
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
pig	اهن تازه ریخته
iron casting	ریخته گری اهن
pig	قالب ریخته گری
mis run casting	ریخته گری غلط
plaster casts	ریخته گری گچی
debris	اشغال روی هم ریخته
mould	قالب ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
moulds	قالب ریخته گری
chuted concrete	بتن ریخته شده
composite casting	ریخته گری مرکب
compression molding	ریخته گری فشاری
litter	زایمان ریخته وپاشیده
cast steel	فولاد ریخته گری
cast molding	قالبگیری ریخته گری
art casting	ریخته گری صنعتی
molded	قالب ریخته گری
plaster cast	ریخته گری گچی
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
molds	قالب ریخته گری
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
littered	زایمان ریخته وپاشیده
shell casting	ریخته گری پوستهای
steel foundry	ریخته گری فولاد
down hill casting	ریخته گری مستقیم
direct casting	ریخته گری مستقیم
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
litters	زایمان ریخته وپاشیده
ejecta	مواد بیرون ریخته
transfer molding	ریخته گری انتقالی
littering	زایمان ریخته وپاشیده
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
core sand	ماسه ریخته گری
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
steel casting foundry	ریخته گری پروفیل فولاد
pig bed	شن ویژه ریخته گری اهن
jetsam	کالاهای به دریا ریخته شده
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
I am inundated with work.	هزار جور کارسرم ریخته
He has collected what the other person. <proverb>	هر چه این ریخته او جمع کرده.
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
steel casting	پروفیل فولادی ریخته گری
pouring bay	کارگاه کوچک ریخته گری
rate of die casting	سرعت ریخته گری حدیدهای
pig casting machine	دستگاه ریخته گری شمش
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
foundry pig iron	اهن خام ریخته گری
foundry furnace	بوته یا کوره ریخته گری
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
dissected sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
die casting alloy	الیاژ ریخته گری حدیدهای
direct chill casting	ریخته گری مستقیم تبریدی
diecasting	ریخته گری با قالب فلزی
die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
green concrete	بتن تازه ریخته شده
group teaming plate	صفحه ریخته گری گروهی
brass and bronze foundry	ریخته گری برنج و برنز
mallable casting	ریخته گری چکش خوار
littery	ریخته و پاشیده درهم برهم
potted	کوزه کرده ذدزفرف ریخته
dissarranged sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
ingot casting car	واگن ریخته گری شمش
She had let her hair down .	موهایش را ریخته بود روی شانه اش
It was a mess . Everything was scattered all over the place.	همه چیز ریخته وپاشیده بود
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
bullybeef	گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete	بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
die0casting die	حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
mallable iron foundry	ریخته گری اهن چکش خوار
overshot wheel	چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry	ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
slough	در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار