Dictiornary-Farsi | ریخته گری فشاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (10 milliseconds)

English	Persian
compression molding	ریخته گری فشاری
press casting	ریخته گری فشاری


Search result with all words

press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
Other Matches

compound compression	فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
komi	فشاری
compressive	فشاری
compression strength	تاب فشاری
compression stress	تنش فشاری
compression wave	موج فشاری
compression strength	استحکام فشاری
compressive load application	بار فشاری
push button	دکمه فشاری
push button	کلید فشاری
thumb	دگمه فشاری
thumbed	دگمه فشاری
thumbing	دگمه فشاری
thumbs	دگمه فشاری
compressive stress	تنش فشاری
compressive stress	خستگی فشاری
compression strength	مقاومت فشاری
compression spring	فنر فشاری
pressure butt welding	جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe	لوله فشاری
pressboard	تخته فشاری
push key	تکمه فشاری
press key	تکمه فشاری
pressure fraction	کسر فشاری
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure welding	جوش فشاری
achi komi	دفاع فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
push shot	ضربه فشاری
push button switch	تکمه فشاری
compression flange	سپر فشاری
compression molding	قالبگیری فشاری
compression flange	عضو فشاری
pressure device	ماسوره فشاری
compressive yield point	حدجهمندگی فشاری
die cast	ریختن فشاری
push	ضربه فشاری
pushed	ضربه فشاری
pushes	ضربه فشاری
force pump	تلمبه فشاری
force feed oiler	روغندان فشاری
head	ارتفاع فشاری
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
filter press	صافی فشاری
thrust bolt	پیچ فشاری
filterpress	پالونه فشاری
compression strength	توان فشاری
hard board	تخته فشاری
head pressure	ارتفاع فشاری
constrictor knot	گره فشاری
snap fastener	دکمه فشاری
data compaction	داده فشاری
centralized oil shot system	روغنکاری متمرکز فشاری
firing pressure device	ماسوره فشاری مین
pressure device	عامل فشاری مین
net push	ضربه فشاری از لب تور
barometric altimeter	ارتفاع سنج فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
fumikumi	لگد فشاری به پایین
brass pressure casting	برنج ریختگی فشاری
cold pressed forging	اهنگری فشاری سرد
press cutting	برش دهنده فشاری
cold pressure welding	جوشکاری فشاری سرد
mae west	جلیقه نجات فشاری
resistance pressure welding	جوشکاری فشاری مقاومتی
compression test specimen	نمونه ازمون فشاری
compressive yield point	نقطه لهیدگی فشاری
thrust hardness	درجه سختی فشاری
standard size whole brick	اجر فشاری معمولی
compression specimen	نمونه ازمایش فشاری
compression riveter	دستگاه پرچ فشاری
pieze	واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
drag in <idiom>	پا فشاری روی موضوع دیگری
molten metal pressure welding	روش جوشکاری ذوبی-فشاری
alumino thermit pressure welding	جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pitometer log	سرعت سنج فشاری پیتومتری
tobi komi	ضربه فشاری پا در حال پرش
superincumbent	دارای فشار زیاد فشاری
bend	خمش فشاری انحنای لوله زانویی
rolling press	الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang	صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
hot topping	ریخته گی
foundry man	ریخته گر
metal founder	ریخته گر
caster	ریخته گر
foundering	ریخته گر
casting	ریخته گی
founders	ریخته گر
moulder	ریخته گر
disorganized	در هم ریخته
foundered	ریخته گر
besprent	ریخته
brass founder	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
founder	ریخته گر
group casting	ریخته گری
founds	ریخته گری
precast	پیش ریخته
wild and woolly	درهم ریخته
investment castings	ریخته گی بسته
founding	ریخته گری
investment foundry	ریخته گی بسته
iron foundry	ریخته گی اهن
sheet asphalt	اسفالت ریخته
found	ریخته گری
castellated nut	مهره ریخته گی
casting	قطعه ریخته گی
moulding	ریخته گری
potted	در کوزه ریخته
skinned	پوسته ریخته گی
skinning	پوسته ریخته گی
skin	پوسته ریخته گی
molten	ریخته ریختگی
cast concrete	بتن ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
chuted concrete	بتن ریخته گی
cast glass	شیشه ریخته گی
cast metal	فلز ریخته گی
cast steel	فولاد ریخته گی
skins	پوسته ریخته گی
casting	ریخته گری
foundries	ریخته گری
foundry	ریخته گری
drill press	متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
sand casting	ریخته گری ماسهای
steel foundry	ریخته گری فولاد
mis run casting	ریخته گری غلط
injection molding	ریخته گری تزریقی
ingot casting	ریخته گری شمش
precision casting	ریخته گری دقیق
shell casting	ریخته گری پوستهای
group teaming	ریخته گری گروهی
group casting	ریخته گری گروهی
pouring cup	قاشق ریخته گری
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
metal foundry	ریخته گری فلزات
mold	قالب ریخته گری
machinery castings	ریخته گری ماشینی
loam castings	ریخته گری شنی
transfer molding	ریخته گری انتقالی
jakes	اشغال درهم ریخته
plaster cast	ریخته گری گچی
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
metal casting	ریخته گری فلز
iron casting	ریخته گری اهن
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
cast steel	فولاد ریخته گری
core sand	ماسه ریخته گری
pig	اهن تازه ریخته
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
pig	قالب ریخته گری
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
trumpeting	قیف ریخته گری
direct casting	ریخته گری مستقیم
trumpeted	قیف ریخته گری
trumpet	قیف ریخته گری
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
pigs	قالب ریخته گری
pigs	اهن تازه ریخته
forge	ریخته گری فلز
chuted concrete	بتن ریخته شده
cast molding	قالبگیری ریخته گری
composite casting	ریخته گری مرکب
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
debris	اشغال روی هم ریخته
plaster casts	ریخته گری گچی
forges	ریخته گری فلز
art casting	ریخته گری صنعتی
litters	زایمان ریخته وپاشیده
littering	زایمان ریخته وپاشیده
down hill casting	ریخته گری مستقیم
foundry pit	چاله ریخته گری
foundry pit	جهنم ریخته گری
moulds	قالب ریخته گری
foundry practice	تکنیک ریخته گری
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
mould	قالب ریخته گری
molds	قالب ریخته گری
molded	قالب ریخته گری
foundry cupola	کوپول ریخته گری
littered	زایمان ریخته وپاشیده
litter	زایمان ریخته وپاشیده
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
ejecta	مواد بیرون ریخته
braced	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace	گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند