Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
spillikin
ریزه استخوان
Other Matches
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
hash
ریزه ریزه کردن
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
shivered
ریزه
tinier
ریزه
tiniest
ریزه
tiny
ریزه
shiver
ریزه
tiddly
ریزه
mammock
ریزه
tiddliest
ریزه
tiddlier
ریزه
particle
ریزه
shivering
ریزه
detritus
ریزه
teeny
ریزه
teeniest
ریزه
teenier
ریزه
minces
ریزه
mince
ریزه
orts
ریزه
bits
ریزه
bit
ریزه
particles
ریزه
mote
ریزه
Lilliputian
ریزه اندام
calion
سنگ ریزه
subdivisions
بخش ریزه
snowflakes
برف ریزه
subdivision
بخش ریزه
animalcule
جانوار ریزه
pore
ریزه سوراخ
radioactive fallout
ریزه پرتوزا
snowflake
برف ریزه
pores
ریزه سوراخ
noil
پشم ریزه
atomic fallout
ریزه پرتوزا
animalculum
جانور ریزه
detailing
ریزه کاری
detail
ریزه کاری
sabulous
دارای شن ریزه
petite
ریزه اندام
snow flake
برف ریزه
fal lal
ریزه کاری
elegance
ریزه کاری
chip
ژتن ریزه
sherd
حزف ریزه
to stab in the back
ریزه خوانی
chips
ژتن ریزه
quenelle
کوفته ریزه
calyon
سنگ ریزه
gleanings
ریزه باقی
puny
ریزه اندام
fallout
ریزه پرتوزا
delicacy of touch
ریزه کاری
gleanings
ریزه فراری
grit blasting
سنگ ریزه
gleaner
ریزه خور
detail drawing
نقشه ریزه کاری
intricacies
تودرتویی ریزه کاری
midget
ریز اندام ریزه
midgets
ریز اندام ریزه
intricacy
تودرتویی ریزه کاری
bead
کوچک و لاغر ریزه
statuette
تندیس ریزه اندام
statuettes
تندیس ریزه اندام
beads
کوچک و لاغر ریزه
rime
سرما ریزه پله
gravelly
دارای سنگ ریزه
hoarfrost
سرما ریزه پژه
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
raggle
یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
foofaraw
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
frosts
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
spall
سنگ ریزه با چکش تراش دادن وبشکل دراوردن
biochip
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
esker
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
boned
استخوان
natchbone
استخوان
bone
استخوان
jawbones
استخوان فک
osteotome
استخوان بر
jawbone
استخوان فک
boneless
بی استخوان
fleshier
بی استخوان
bones
استخوان
fleshiest
بی استخوان
fleshy
بی استخوان
ossicle
استخوان چه
tarsus
استخوان مچ پا
boning
استخوان
ethmoid
استخوان غربالی
shinbone
استخوان قلم پا
fish bone
استخوان ماهی
exostosis
برامدگی استخوان
metacarpal
استخوان کف دست
epiphysis
شاخ استخوان
ethmoid
استخوان پرویزنی
foot bone
خرده استخوان پا
frontal bone
استخوان پیشانی
the humeral bone
استخوان بازو
humeeerus
استخوان عضد
hyoid bone
استخوان لامی
humeeerus
استخوان بازو
ilium
استخوان حرقفی
carcass
استخوان بندی
huckle bone
استخوان چاربند
huckle bone
استخوان لگن
scaular
استخوان شانه
hyperostosis
برامدگی استخوان
illium
استخوان حرقفی
talus
استخوان قاپ
reckets
ملاست استخوان
reckets
استخوان نرمی
reckets
نرمی استخوان
raspatory
استخوان ساب
raspatory
استخوان تراش
pubis
استخوان شرمگاه
zygomatic
استخوان گونه
bonemeal
گرد استخوان
bonemeal
استخوان کوبیده
bonemeal
آرد استخوان
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
parietal
استخوان اهیانه
ungual bone
استخوان ناخنی
sacrum
استخوان خاجی
tarsometatarsus
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone
استخوان گیجگاه
thigh bone
استخوان ران
stirrup bone ;stirrup bone
استخوان رکابی
stapes
استخوان رکابی
thighbone
استخوان ران
skelton
استخوان بندی
shacklebone
استخوان قاپ
shacklebone
استخوان مچ دست
scroll bone
استخوان فرفرهای
xyster
استخوان تراش
scalping iron
استخوان تراش
palating
استخوان کام
ostosis
استخوان سازی
To set a bone.
استخوان جا انداختن
navicular bone
استخوان زورقی
merrythought
استخوان جناغ
maxillary bone
استخوان ارواره
malleus
استخوان چکشی
malleolus
استخوان غوزک
malar bone
استخوان گونه
luxation
در رفتگی استخوان
knucklebone
استخوان قوزک
kneepan
استخوان کشگک
carcse
استخوان بندی
innominate bone
استخوان بی نام
orthopedics
جراحی استخوان
os pubis
استخوان شرمگاه
ossific
استخوان ساز
osteomalacia
ملاست استخوان
osteoma
ورم استخوان
osteology
استخوان شناسی
osteologist
استخوان شناس
osteoid
استخوان وار
osteography
شرح استخوان ها
osteogenesis
تشکیل استخوان
osteogenesis
پیدایش استخوان
osteitis
اماس استخوان
osteitis
ورم استخوان
osteal
شبیه استخوان
osteomalacia
نرمی استخوان
incus
استخوان سندانی
scapula
استخوان کتف
rickety
نرم استخوان
caries
پوسیدگی استخوان
shoulder blade
استخوان شانه
hulking
درشت استخوان
anvils
استخوان سندانی
anvil
استخوان سندانی
ossification
تشکیل استخوان
hammers
استخوان چکشی
hammered
استخوان چکشی
skeleton
استخوان بندی
skeletons
استخوان بندی
zygomatic bone
استخوان گونه
ckeek bone
استخوان گونه
cheekbones
استخوان گونه
cheekbone
استخوان گونه
shoulder blades
استخوان شانه
humeruses
استخوان عضله
humeruses
استخوان بازو
humerus
استخوان عضله
humerus
استخوان بازو
humeri
استخوان عضله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com