Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
indian pendants |
ریسمانهای انتهای چوب که کیسه لاکراس با ان سست یاتنگ میشود |
|
|
Other Matches |
|
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
end strings |
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان |
bridge |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridges |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridged |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
in off |
به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
quotation marks |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
line up billiard |
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین |
backward |
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد |
ball cushion |
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود |
vertical |
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش |
card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
cards |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
stack |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
stacks |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
stacked |
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd |
zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
marsupium |
کیسه جانوار کیسه دار |
sack |
کیسه خواب کیسه سربازی |
sacks |
کیسه خواب کیسه سربازی |
sacked |
کیسه خواب کیسه سربازی |
sacker |
کیسه پرکن کیسه ساز |
eot |
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره |
lappets |
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.] |
lacrosse |
لاکراس |
lacrosse field |
زمین لاکراس |
laxman |
بازیگر لاکراس |
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
collar |
گلوی چوب لاکراس |
collars |
گلوی چوب لاکراس |
brush off |
پرده در بازی لاکراس |
goal crease |
نیمدایره جلودروازه لاکراس |
netting |
قسمت توردار چوب لاکراس |
bounce pass |
پاس با ضربه به زمین لاکراس |
high sticking |
خطا با ضربه چوب لاکراس |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
cradled |
حفظ گوی در تور چوب لاکراس |
cradle |
حفظ گوی در تور چوب لاکراس |
cradles |
حفظ گوی در تور چوب لاکراس |
cradler |
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس |
hurling |
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره |
dip dodge |
رد شدن از حریف با تغییردادن چوب لاکراس به دست دیگر |
boxla |
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده |
box lacrosse |
مسابقه لاکراس بین دو تیم 6نفره در تالار سرپوشیده |
jab checking |
فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف |
billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
goal light |
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار |
bombs |
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد |
bombed |
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد |
bomb |
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد |
bombed out |
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد |
fumble |
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده |
fumbles |
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده |
fumbled |
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده |
guards |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guard |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guarding |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
pursing |
کیسه |
cysts |
کیسه |
bladder |
کیسه |
purseful |
کیسه |
bladders |
کیسه |
pickpockrt |
کیسه بر |
sacs |
کیسه |
purse |
کیسه |
bourse |
کیسه |
pouches |
کیسه |
sac |
کیسه |
purses |
کیسه |
cyst |
کیسه |
pursed |
کیسه |
valise |
کیسه |
pouch |
کیسه |
sandbag |
کیسه شن |
sandbagged |
کیسه شن |
sandbagging |
کیسه شن |
sandbags |
کیسه شن |
sack |
کیسه |
ice-caps |
کیسه یخ |
ice-cap |
کیسه یخ |
ice cap |
کیسه یخ |
lyster bag |
کیسه اب |
sinuses |
کیسه |
theca |
کیسه |
valises |
کیسه |
water bag |
کیسه اب |
saddle bag |
کیسه اب |
money bag |
کیسه |
vesicle |
کیسه |
vesica |
کیسه |
sacks |
کیسه |
sacked |
کیسه |
sinus |
کیسه |
hydatid |
کیسه اب |
bag |
کیسه |
bags |
کیسه |
icebag |
کیسه یخ |
bagging |
کیسه |
cod |
کیسه |
bagful |
یک کیسه |
ballast |
کیسه شن |
autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
valises |
کیسه چرمی |
bursiform |
کیسه مانند |
pouch |
کیسه کوچک |
pouches |
کیسه کوچک |
encysted |
کیسه دار |
bag of cement |
کیسه سیمان |
folliculate |
کیسه دار |
lachrymal |
کیسه اشک |
woolsack |
کیسه پشم |
mummy bag |
کیسه خواب |
folliculated |
کیسه دار |
pouch |
کیسه باروت |
valise |
کیسه چرمی |
footsack |
کیسه خواب |
scrota |
کیسه بیضه |
washcloth |
کیسه حمام |
scrotum |
کیسه بیضه |
capsules |
کیسه پوشینه |
seminal vesicle |
کیسه منی |
capsule |
کیسه پوشینه |
cod |
کیسه کوچک |
shark chaser |
کیسه ضد کوسه |
gallbladder |
کیسه صفرا |
gas bag |
کیسه گاز |
actinia |
کیسه تن دریایی |
air sac |
کیسه هوا |
windbag |
کیسه باد |
windbags |
کیسه باد |
ready to pay at any moment |
دست به کیسه |
sea bag |
کیسه ملوانی |
punching bag |
کیسه مشت |
scrotums |
کیسه بیضه |
graafian follicle |
کیسه گراف |
vesicle |
کیسه کوچک |
nectarium |
کیسه شهد |
haversacks |
کیسه پارچهای |
haversack |
کیسه پارچهای |
saccate |
کیسه مانند |
sacculation |
تشکیل کیسه |
punching bags |
کیسه مشت |
baloon |
کیسه هوا |
saclike |
کیسه مانند |
stingy |
گران کیسه |