English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
acrobatism ریسمان بازی
rope dancing ریسمان بازی
Other Matches
inhaul ریسمان ریسمان بادبان کشی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
marline spike ریسمان وا کن
threads ریسمان
inhauler ریسمان
string نخ ریسمان
cord ریسمان
guys ریسمان
racking ریسمان
guy ریسمان
lines ریسمان
line ریسمان
thread ریسمان
cords ریسمان
roped ریسمان
rope ریسمان
chord ریسمان
small stuff ریسمان
chords ریسمان
ropes ریسمان
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
plumb lines ریسمان شاغول
plumb line ریسمان شاغول
twines ریسمان چند لا
crane rope ریسمان جرثقیل
halyard ریسمان بادبان
twined ریسمان چند لا
marlinespike ریسمان واکن
mason's line ریسمان کار
warped طناب ریسمان
warps طناب ریسمان
warp طناب ریسمان
fishline ریسمان ماهیگیری
twine ریسمان چند لا
hoisting rope ریسمان بالابر
halliard ریسمان بادبان
chalkline ریسمان خط کشی
marlinspike ریسمان واکن
twining ریسمان چند لا
purse strings ریسمان سر کیسه
ropedancer ریسمان باز
corded ریسمان دار
avalanche cord ریسمان بهمن
rope dancer ریسمان باز
twisting نخ یا ریسمان تابیده
twist نخ یا ریسمان تابیده
parrel حلقه ریسمان
lazy painter ریسمان تیرک
twists نخ یا ریسمان تابیده
boulter ریسمان چندقلابه
inhauler ریسمان بادبان کش
headlines در بالای صفحه ریسمان
headline در بالای صفحه ریسمان
warps ریسمان پیچ و تاب
warped ریسمان پیچ و تاب
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
strinker ریسمان بستن ماهی
warp ریسمان پیچ و تاب
fishing line ریسمان ماهی گیری
fish line ریسمان ماهی گیری
chalk-line [ریسمان اشباع شده با گچ]
bowstring ریسمان دار زه کمان
torsade یراق یا ریسمان تابیده
pull the bell ریسمان زنگ رابکشید
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
gimp نوعی ریسمان ماهی گیری
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
auriga ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
once bitŠtwice shy مارگزیده از ریسمان سیاه وسفیدمی ترسد
leader قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
leaders قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
plumb rule ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
basic بازی
basics بازی
sportiveŠetc بازی کن
patulousness بازی
watermanship اب بازی
homes بازی
partie بازی
gaming بازی
solitaire تک بازی
solitaires تک بازی
home بازی
hopscotch بازی لی لی
falconine بازی
played بازی
action بازی
actions بازی
slackness بازی
fun بازی
grey hound سگ بازی
playing بازی
plays بازی
game بازی
clearance بازی
plain dealing بازی
openness بازی
play بازی
dibasic دو بازی
open heartedness راست بازی
lusory بازی کن خنده کن
fireworks اتش بازی
monkey business کچلک بازی
mountebankery زبان بازی
malversation دغل بازی
middle game وسط بازی
paperwork کاغذ بازی
skating اسکیت بازی
bonfires اتش بازی
bonfire اتش بازی
firework آتش بازی
mountebankery چاچول بازی
misplay بازی اشتباه
plaything اسباب بازی
gaming قمار بازی
paraphrases بازی با الفاظ
radial play بازی عرضی
quiot لیس بازی
quackery حقه بازی
pyrotechny فن اتش بازی
pyrotechnic display اتش بازی
twiddle بازی کردن
puppetry عروسک بازی
twiddled بازی کردن
puppetry خیمه شب بازی
twiddles بازی کردن
puppet show خیمه شب بازی
radial play بازی شعاعی
red tapery قرطاس بازی
rooker یکجورکفش یخ بازی
paraphrasing بازی با الفاظ
sodomyh بچه بازی
rink میدان یخ بازی
rink یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
rinks یخ بازی کردن
football بازی فوتبال
footballs بازی فوتبال
sheep's eyes نظر بازی
ropery طناب بازی
rope dancing بند بازی
twiddling بازی کردن
pugilism بوکس بازی
pedophilia بچه بازی
pederosis بچه بازی
pederasty or pae بچه بازی
playing court زمین بازی
pederasty بچه بازی
passive play بازی غیرفعال
fence شمشیر بازی
fences شمشیر بازی
papistry پاپ بازی
on side پایان بازی
off hand game بازی جنبی
play away به بازی گذراندن
play therapy بازی درمانی
playact رل بازی کردن
priestcraft کشیش بازی
popery پاپ بازی
playing time مدت بازی
footballer فوتبال بازی کن
playthings اسباب بازی
footballers فوتبال بازی کن
playing the man بازی روانی
playing the man بازی با حریف
playing the board بازی فی نفسه
playing the board بازی بر صفحه
shell game گردو بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com