English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
lazy painter ریسمان تیرک
Other Matches
inhaul ریسمان ریسمان بادبان کشی
joists تیرک
beams تیرک
beam تیرک
secondary beam تیرک
rolling pin تیرک
rolling pins تیرک
boom تیرک
boomed تیرک
booming تیرک
booms تیرک
joist تیرک
spars تیرک
sparred تیرک
spar تیرک
stakes تیرک
staked تیرک
stake تیرک
false spar تیرک کاذب
bar frame تیرک قاب
sill beam تیرک استانه
roller تیرک دار
stander تیرک چوبی
quarter boom تیرک پاشنه
lower boom تیرک میانی
real box wing بالی با سه تیرک
crown-post تیرک عمودی
purlin لایه یا تیرک اتصال
crossbars تیرک افقی دروازه
crossbar تیرک افقی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
embaded sill beam تیرک توکار استانه
branch [تیرک گوتیک در طاق]
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
cord ریسمان
cords ریسمان
lines ریسمان
line ریسمان
roped ریسمان
inhauler ریسمان
ropes ریسمان
marline spike ریسمان وا کن
string نخ ریسمان
threads ریسمان
racking ریسمان
small stuff ریسمان
chords ریسمان
chord ریسمان
rope ریسمان
thread ریسمان
guy ریسمان
guys ریسمان
inhauler ریسمان بادبان کش
hoisting rope ریسمان بالابر
halliard ریسمان بادبان
fishline ریسمان ماهیگیری
mason's line ریسمان کار
parrel حلقه ریسمان
marlinspike ریسمان واکن
ropedancer ریسمان باز
purse strings ریسمان سر کیسه
rope dancing ریسمان بازی
marlinespike ریسمان واکن
crane rope ریسمان جرثقیل
avalanche cord ریسمان بهمن
plumb line ریسمان شاغول
acrobatism ریسمان بازی
warp طناب ریسمان
halyard ریسمان بادبان
warped طناب ریسمان
twists نخ یا ریسمان تابیده
twisting نخ یا ریسمان تابیده
twist نخ یا ریسمان تابیده
warps طناب ریسمان
boulter ریسمان چندقلابه
twining ریسمان چند لا
twines ریسمان چند لا
twined ریسمان چند لا
rope dancer ریسمان باز
corded ریسمان دار
chalkline ریسمان خط کشی
twine ریسمان چند لا
plumb lines ریسمان شاغول
warps ریسمان پیچ و تاب
strinker ریسمان بستن ماهی
torsade یراق یا ریسمان تابیده
warped ریسمان پیچ و تاب
chalk-line [ریسمان اشباع شده با گچ]
warp ریسمان پیچ و تاب
headline در بالای صفحه ریسمان
headlines در بالای صفحه ریسمان
fish line ریسمان ماهی گیری
pull the bell ریسمان زنگ رابکشید
fishing line ریسمان ماهی گیری
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
bowstring ریسمان دار زه کمان
as different as chalk and cheese <idiom> مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
gimp نوعی ریسمان ماهی گیری
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
once bitŠtwice shy مارگزیده از ریسمان سیاه وسفیدمی ترسد
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
auriga ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
leader قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
leaders قطعه ریسمان بین نخ اصلی و قلاب ماهیگیری
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
carpet loom دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
plumb rule ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com