Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
ventral root	ریشه قدامی
Other Matches
anterior	قدامی
frontal	قدامی
frontal lobe	لب قدامی مغز
premedian	واقع در نیمه قدامی
anterior commissure	بافت رابط قدامی
premedial	واقع در نیمه قدامی
frontal lobe	قسمت قدامی دونیمکره مخ
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
endbrain	جلوترین قسمت قدامی مغز
prothorax	قسمت قدامی سینه حشره
acron	قسمت قدامی حیوانات بنددار
acrosome	برجستگی قدامی سلول جنسی نر
forequarter	ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
olivary body	بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
root	ریشه
fimbriation	ریشه
rhizogenous	ریشه زا
rhizogenic	ریشه زا
roots	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
expansion scab	ریشه
fibreless	بی ریشه
fimbria	ریشه
fringes	ریشه
fringe	ریشه
depth of face	ریشه
frange	ریشه
harl	ریشه
harle	ریشه
homoousian	از یک ریشه
scabs	ریشه
scab	ریشه
cognate	هم ریشه
paronymous	هم ریشه
radicle	ریشه چه
radix	ریشه
cama	ریشه
radical	ریشه
stubs	ریشه
rootless	بی ریشه
stubbed	ریشه
radicals	ریشه
tie [knot]	ریشه
tassels	ریشه
tassel	ریشه
stub	ریشه
extraction	ریشه
stumps	ریشه
stumping	ریشه
stump	ریشه
rootlet	ریشه چه
stumped	ریشه
thrum	ریشه
stubbing	ریشه
gelsemium	ریشه یاسمن
thrum	ریشه فرش
galangale	ریشه جوز
geometric mean	ریشه nام
imaginary root	ریشه ی موهومی
imaginary root	ریشه ی انگاری
i. and evdevolution	ریشه گیری
horse radish	ریشه خردل
hangnail	ریشه ناخن
irradicable	ریشه کن نشدنی
hang nail	ریشه ناخن
grubbing up	ریشه کنی
fringing	ریشه یابی
rhizomorphous	ریشه مانند
extirpation	ریشه کنی
etymon	ریشه کلمه
eradiacable	ریشه کن شدنی
enrooted	ریشه کرده
radical	ریشه [ریاضی]
root	ریشه [ریاضی]
deracinate	از ریشه در اوردن
extirpator	ریشه کن کننده
fringent	ریشه مانند
rhizophagous	ریشه خوار
firtree root	ریشه صنوبری
filose	ریشه دار
fimbriated	ریشه دار
fimbriate	ریشه دار
deep rooted	ریشه کرده
rootage	مجموع ریشه ها
rhizopodous	ریشه پای
strike root	ریشه زدن
supplantation	از ریشه کنی
supplanter	ریشه کن کننده
tap root	ریشه عمودی
rhizopod	ریشه پایان
tap root	ریشه اصلی
the root of a tree	ریشه درخت
rhizome	شبیه ریشه
root directory	دایرکتوری ریشه
root of the weld	ریشه جوش
rootage	ریشه بندی
root up	ریشه کن کردن
rooter	ریشه کننده
rootlet	ریشه فرعی
rooty	ریشه دار
rooty	شبیه ریشه
root out	ریشه کن کردن
rush root	ریشه اریسا
rush root	ریشه ایرسا
rhizoid	ریشه نما
rhizoid	ریشه مانند
the root of a word	ریشه واژه
wing root	ریشه بال
root section	مقطع ریشه
paronym	واژه هم ریشه
outroot	از ریشه کندن
orris root	ریشه بنفشه
musk root	ریشه مشک
morphophonemics	ریشه شناسی
irrationable	ریشه گنگ
irradicate	از ریشه دراوردن
to take root	ریشه کردن
to take root	ریشه زدن
thrum	ریشه دار
to pull up by the roots	ریشه کن کردن
rhizanthous	گل اور از ریشه
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
radicle	اصل ریشه
radicle	ریشه کوچک
to root up	از ریشه دراوردن
to root up	ریشه کن کردن
to strike root	ریشه زدن
irradicate	ریشه کن کردن
square roots	ریشه دوم
theme	ریشه زمینه
themes	ریشه زمینه
squar root	ریشه دوم
cube root	ریشه مکعب
cube root	ریشه سوم
cube roots	ریشه مکعب
stemmed	ریشه اصل
cube roots	ریشه سوم
runners	ریشه هوایی
stemming	ریشه اصل
runner	ریشه هوایی
fringed	ریشه دار
etymology	ریشه شناسی
frilled	ریشه دار
etymologies	ریشه شناسی
tendril	ریشه پیچک
tendrils	ریشه پیچک
stems	ریشه اصل
root	ریشه کن کردن
stem	ریشه اصل
deep-rooted	ریشه کرده
uproot	ریشه کن کردن
uprooted	ریشه کن کردن
eradicating	ریشه کن کردن
supplants	از ریشه کندن
supplanting	از ریشه کندن
supplanted	از ریشه کندن
supplant	از ریشه کندن
uproots	ریشه کن کردن
frill	ریشه دارکردن
madder	ریشه روناس
frills	ریشه دارکردن
pedigrees	ریشه نژاد
pedigree	ریشه نژاد
fixing	حاشیه ریشه
root	ریشه گرفتن
cognate	واژه هم ریشه
roots	ریشه کن کردن
roots	ریشه گرفتن
tufts	ریشه پارچه
uprooting	ریشه کن کردن
square root	ریشه دوم
rooted	ریشه کرده
abort	ریشه نکردن
inveterate	ریشه کرده
bottom run	قشر ریشه
germs	ریشه منشاء
bonder	ریشه دار
ablation	ریشه کنی
germ	ریشه منشاء
acid radical	ریشه اسید
tuft	ریشه پارچه
blade root	ریشه تیغه
ammonium	ریشه +4NH
ciliate	ریشه دار
rooted	ریشه دار
beetroots	ریشه چغندر
ineradicable	ریشه کن نشدنی
eradication	ریشه کن شدن
eradication	ریشه کن کردن
beetroot	ریشه چغندر
eradication	ریشه کنی
barbate	ریشه دار
ciliated	ریشه دار
ciliolated	ریشه دار
fibrous	ریشه دار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com