English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pedigree ریشه نژاد
pedigrees ریشه نژاد
Other Matches
epistasis اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
issue نژاد
race نژاد
stirps نژاد
phylon نژاد
Lurs نژاد لر
phylum نژاد
issued نژاد
issues نژاد
origin نژاد
origins نژاد
blood نژاد
descents نژاد
descent نژاد
raced نژاد
strain نژاد
races نژاد
congenerous هم نژاد
siblings هم نژاد
sibling هم نژاد
strains نژاد
racists نژاد پرست
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
full blood نژاد خالص
racist نژاد پرست
ethnography نژاد پرستی
mutt سگ پست نژاد
mutts سگ پست نژاد
full blooded از نژاد اصیل
the black race نژاد سیاه
half breed از نژاد مختلف
Norman از نژاد نرمان
Normans از نژاد نرمان
Slavs از نژاد اسلاو
Slav از نژاد اسلاو
underbred از نژاد غیراصیل
racism نژاد پرستی
ethnology نژاد شناسی
purebred پاک نژاد
mongrel پست نژاد
mongrels پست نژاد
eugenics اصلاح نژاد
Celts نژاد سلت
highborn نیک نژاد
genocide نژاد زدایی
full-blooded پاک نژاد
genocide نژاد ستیزی
Celt نژاد سلت
biotype جانداران هم نژاد
ethnocentric نژاد پرست
ethnocentrism نژاد پرستی
outcrossing پیوند دو نژاد
anglian مربوط به نژاد
master race نژاد برتر
Celtic وابسته به نژاد سلت
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
hamitic مربوط به نژاد حام
bon ton خوش نژاد اشرافی
euthenics اصلاح نژاد محیطی
gerontomorphosis پیر شدگی نژاد
game fowl نژاد خروس جنگی
africander افریقایی فرنگی نژاد
inbreed از یک نژاد ایجاد کردن
interbreed اصلاح نژاد کردن
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
heaven born خدایی اسمانی نژاد
of alow parentage فرومایه پست نژاد
paleface نژاد سفید پوست
quadroon از نژاد سفید وسیاه
negrophobe بیمناک از نژاد سیاه
semitics نژاد شناسی سامی
akkadian نژاد اکد یا اکاد
hamito semitic از نژاد حامی وسامی
top dog نژاد یا شخص غالب
humankind بشریت نژاد انسان
white civilization تمدن نژاد سفید
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
skinheads رذل نژاد پرست
creoles دارای نژاد مخلوط
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
creole دارای نژاد مخلوط
skinhead رذل نژاد پرست
hamp shire نژاد خوک سیاه امریکایی
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
non human غیر متعلق به نژاد انسان
turanian مردمی از نژاد التایی اورال
broodmare مادیان برای تولید نژاد
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
a racist attack حمله ای با غرض نژاد پرستی
jersey giant نژاد ماکیان خانگی بزرگ
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
Semitic از نژاد سام بن نوح زبان سامی
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
segregationist طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
slovak نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
studhorse اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
melanochroi سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
rhizogenetic ریشه زا
tassel ریشه
radix ریشه
stubbed ریشه
fringe ریشه
fringes ریشه
tie [knot] ریشه
radicle ریشه چه
rootless بی ریشه
stubs ریشه
stubbing ریشه
stumped ریشه
fimbriation ریشه
stump ریشه
frange ریشه
homoousian از یک ریشه
radicals ریشه
radical ریشه
harle ریشه
fimbria ریشه
fibreless بی ریشه
expansion scab ریشه
paronymous هم ریشه
stub ریشه
cama ریشه
extraction ریشه
depth of face ریشه
stumps ریشه
stumping ریشه
harl ریشه
tassels ریشه
cognate هم ریشه
thrum ریشه
rootlet ریشه چه
scab ریشه
scabs ریشه
rhizogenic ریشه زا
rhizogenous ریشه زا
roots ریشه
root ریشه
irrationable ریشه گنگ
supplantation از ریشه کنی
the root of a tree ریشه درخت
to take root ریشه زدن
tap root ریشه اصلی
thrum ریشه دار
the root of a word ریشه واژه
tap root ریشه عمودی
irradicate از ریشه دراوردن
irradicate ریشه کن کردن
root ریشه [ریاضی]
radical ریشه [ریاضی]
hang nail ریشه ناخن
hangnail ریشه ناخن
to strike root ریشه زدن
to root up ریشه کن کردن
horse radish ریشه خردل
to root up از ریشه دراوردن
i. and evdevolution ریشه گیری
imaginary root ریشه ی انگاری
imaginary root ریشه ی موهومی
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
to pull up by the roots ریشه کن کردن
irradicable ریشه کن نشدنی
strike root ریشه زدن
rootage ریشه بندی
root up ریشه کن کردن
thrum ریشه فرش
root section مقطع ریشه
root out ریشه کن کردن
root of the weld ریشه جوش
runner ریشه هوایی
root directory دایرکتوری ریشه
rhizopodous ریشه پای
rhizopod ریشه پایان
rhizophagous ریشه خوار
rhizome شبیه ریشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com