English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
stripping ریشه کنی گیاه در سطح زمین
Other Matches
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
root beer مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
centaury گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
podophyllin ماده صمغی وتلخ ومسهلی مستخرجه از ریشه مهر گیاه
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
grubbing ریشه کنی گیاهان در زمین
geotropism رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
phytography طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
rhizogenic ریشه زا
root ریشه
fimbriation ریشه
scabs ریشه
scab ریشه
extraction ریشه
cognate هم ریشه
stubbed ریشه
depth of face ریشه
rootlet ریشه چه
thrum ریشه
paronymous هم ریشه
fimbria ریشه
radicle ریشه چه
stubs ریشه
rhizogenetic ریشه زا
tassel ریشه
expansion scab ریشه
tassels ریشه
frange ریشه
rhizogenous ریشه زا
stumps ریشه
stumping ریشه
stumped ریشه
stump ریشه
stub ریشه
tie [knot] ریشه
radix ریشه
fibreless بی ریشه
stubbing ریشه
harl ریشه
roots ریشه
fringe ریشه
radicals ریشه
radical ریشه
fringes ریشه
rootless بی ریشه
harle ریشه
homoousian از یک ریشه
cama ریشه
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
to take root ریشه کردن
supplanter ریشه کن کننده
eradicating ریشه کن کردن
fringed ریشه دار
tufts ریشه پارچه
tuft ریشه پارچه
to take root ریشه زدن
beetroots ریشه چغندر
square root ریشه دوم
the root of a word ریشه واژه
germs ریشه منشاء
the root of a tree ریشه درخت
square roots ریشه دوم
to pull up by the roots ریشه کن کردن
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
tap root ریشه اصلی
tap root ریشه عمودی
to root up ریشه کن کردن
to strike root ریشه زدن
germ ریشه منشاء
frills ریشه دارکردن
uproot ریشه کن کردن
wing root ریشه بال
madder ریشه روناس
themes ریشه زمینه
beetroot ریشه چغندر
to root up از ریشه دراوردن
roots ریشه گرفتن
cube root ریشه مکعب
cube root ریشه سوم
cube roots ریشه مکعب
roots ریشه کن کردن
root ریشه گرفتن
inveterate ریشه کرده
root ریشه کن کردن
uprooted ریشه کن کردن
runners ریشه هوایی
frilled ریشه دار
frill ریشه دارکردن
tendril ریشه پیچک
supplants از ریشه کندن
supplanting از ریشه کندن
tendrils ریشه پیچک
theme ریشه زمینه
runner ریشه هوایی
supplanted از ریشه کندن
supplant از ریشه کندن
ventral root ریشه قدامی
uproots ریشه کن کردن
uprooting ریشه کن کردن
cube roots ریشه سوم
eradication ریشه کنی
blade root ریشه تیغه
bonder ریشه دار
bottom run قشر ریشه
irrationable ریشه گنگ
irradicate از ریشه دراوردن
irradicate ریشه کن کردن
irradicable ریشه کن نشدنی
imaginary root ریشه ی موهومی
imaginary root ریشه ی انگاری
i. and evdevolution ریشه گیری
barbate ریشه دار
abort ریشه نکردن
paronym واژه هم ریشه
fibrous ریشه دار
outroot از ریشه کندن
orris root ریشه بنفشه
rooted ریشه دار
rooted ریشه کرده
musk root ریشه مشک
morphophonemics ریشه شناسی
ablation ریشه کنی
acid radical ریشه اسید
ammonium ریشه +4NH
ciliate ریشه دار
ciliolated ریشه دار
galangale ریشه جوز
eradiacable ریشه کن شدنی
fringing ریشه یابی
rhizomorphous ریشه مانند
etymon ریشه کلمه
fringent ریشه مانند
extirpation ریشه کنی
extirpator ریشه کن کننده
fimbriate ریشه دار
fimbriated ریشه دار
filose ریشه دار
enrooted ریشه کرده
gelsemium ریشه یاسمن
geometric mean ریشه nام
ciliated ریشه دار
horse radish ریشه خردل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com