Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
strop |
ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار |
|
|
Other Matches |
|
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور |
RJ connector |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
connection cable |
کابل اتصال |
subscriber's cable |
کابل اتصال |
junction cable |
کابل اتصال |
socket |
[محل اتصال کابل] |
cable joint |
مفصل اتصال کابل |
multiple cable joint |
اتصال کابل چند رشتهای |
junctions |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
strop |
ریل اتصال کابل چترنجات |
junction |
اتصال بین سیم ها و کابل ها |
hook cable |
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما |
sockets |
فیش برق محل اتصال کابل |
segments |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
punch down block |
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP |
segment |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
T junction |
اتصال با زاویه درست با سیگنال اصلی یا کابل حمل توان |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
plug |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
plugs |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
plugging |
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل |
wiring |
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها |
exchange cable |
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی |
daisy chain |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
landing beam |
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود |
calendar program |
ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد |
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
drop cable |
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند. |
duct |
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد |
timed |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
time |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
times |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
design gross weight |
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی |
design take off weight |
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی |
ratline |
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن |
weapon carrier |
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
ease turn |
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود |
intercommand |
داخل قسمت داخل یکان |
nuclide |
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته |
light ship |
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی |
localtalk |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
layers |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
layer |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
contacted |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacts |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contact |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
contacting |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
moorings |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
island bases |
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
swivelled |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
swivel |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkages |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
swivels |
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن |
linkage |
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن |
drawbar |
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال |
mortise dead lock |
قفل داخل کار قفل داخل درب |
slip road |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
ramps |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
terminals |
محل اتصال پیچ اتصال |
terminal |
محل اتصال پیچ اتصال |
leads |
قطب اتصال سیم اتصال |
cascade connection |
اتصال کاسکاد اتصال پلهای |
lead |
قطب اتصال سیم اتصال |
ramp |
سینه کش اتصال فراز اتصال |
cable assembly |
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل |
bearer |
حامل |
bearers |
حامل |
conveyer |
حامل |
conveyor |
حامل |
porters |
حامل |
bearer cheque |
چک حامل |
carriers |
حامل |
stave |
حامل |
gerent |
حامل |
vector |
حامل |
vectors |
حامل |
carrier |
حامل |
porter |
حامل |
vehicles |
حامل |
vehicle |
حامل |
payable to the bearer |
در وجه حامل |
messenger |
طناب حامل |
color carrier |
حامل رنگ |
vectorial |
حامل بردار |
osborne shackle |
قلاب حامل |
messengers |
طناب حامل |
linkmen |
حامل مشعل |
vehicles |
حامل رسانه |
linkman |
حامل مشعل |
gestatorial |
حامل پاپ |
video carrier |
حامل ویدئو |
vehicle |
حامل رسانه |
bearers |
در وجه حامل |
bearer |
در وجه حامل |
breech block carrier |
حامل کولاس |
thurifer |
حامل بخوردان |
thurifer |
حامل مجمر |
messenger wire |
سیم حامل |
vector |
حامل بردار |
sound carrier |
حامل صوت |
image carrier |
حامل تصویر |
bearer bond |
سند حامل |
linkboy |
حامل مشعل |
bearing |
زاویه حامل |
bearer cheque |
چک در وجه حامل |
data carrier |
حامل داده ها |
data carrier |
حامل داده |
vectors |
حامل بردار |
tape transport |
حامل نوار |
carrier gas |
گاز حامل |
carrier frequency |
بسامد حامل |
carrier system |
سیستم حامل |
transported |
ترابری حامل |
transporting |
ترابری حامل |
carrier wave |
موج حامل |
transports |
ترابری حامل |
transport |
ترابری حامل |
carrier frequency |
فرکانس حامل |
carrier detect |
تشخیص حامل |
radius vector |
شعاع حامل |
carrier detect |
کشف حامل |
bearing angle |
زاویه حامل |
caddie |
حامل وسایل بازیگر |
caddies |
حامل وسایل بازیگر |
victualler |
کشتی حامل خواربار |
bearer stock |
اسناد در وجه حامل |
slaver |
کشتی حامل بردگان |
pay to the bearer |
دروجه حامل بپردازید |
persi |
حامل راس الغول |
caddy |
حامل وسایل بازیگر |
carrier color signal |
پیام رنگی حامل |
caddying |
حامل وسایل بازیگر |
bearer bond |
سند در وجه حامل |
carrier frequency |
فرکانس موج حامل |
gestatoraial chair |
کرسی حامل پاپ |
perseus |
حامل راس الغول |
telephone carrier current |
جریان حامل تلفنی |
armor bearer |
حامل اسلحه زرهدار |
stave |
روی خط حامل نوشتن |
weapon carrier |
حامل جنگ افزار |
caddied |
حامل وسایل بازیگر |
current carrying conductor |
رسانای حامل بار |
comport |
دربرداشتن حامل بودن |
platform |
رسانگر حامل گیرنده |
platforms |
رسانگر حامل گیرنده |
stretcher bearer |
حامل تخت روان |
stretcher-bearer |
حامل تخت روان |
stretcher-bearers |
حامل تخت روان |
carrier |
برنامه حامل میکرب |
carrier |
حامل غلطک حمال |
carriers |
برنامه حامل میکرب |
carriers |
حامل غلطک حمال |
comported |
دربرداشتن حامل بودن |
comporting |
دربرداشتن حامل بودن |
warrant to bearer |
به حواله کرد حامل |
comports |
دربرداشتن حامل بودن |
flagship |
کشتی حامل پرچم امیرالبحری |
Please pay the bearer . |
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره ) |
flagships |
کشتی حامل پرچم امیرالبحری |
flag ship |
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار |
ignitor |
محفظه حامل باروت اشتعال |
conversion angle |
زاویه حامل مسیر ناو |
signalled |
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال |
party boat |
قایق بزرگ حامل مشتریان |
signal |
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال |
payable to bearer |
قابل پرداخت در وجه حامل |
signaled |
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال |
color carrier reference |
فاز مبنای حامل رنگ |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
radar picket cap |
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار |
airdrop container |
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی |
carriage paid to |
هزینه حمل به حامل پرداخت شده |
carabineer |
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه |
bank note |
چک تضمین شده سند در وجه حامل |
carabinier |
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه |
common carrier |
متصدی حمل ونقل حامل مشترک |
frequency medulation |
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل |
vectors |
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن |
vector |
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن |
carrier wave |
موج حامل امواج رادار یا بی سیم |
charge carrier |
حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی] |
carrier frequency |
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار |
vectorial |
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن |
signposts |
تیر حامل اعلان تابلو راهنما |
signpost |
تیر حامل اعلان تابلو راهنما |
subscriber's line |
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک |
black endorsement |
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد |