English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Other Matches
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
stocks انبارها
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
stores manager مدیر انبارها
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
replenished تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishes تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishing تجدیدو ذخایر و انبارها
replenish تجدیدو ذخایر و انبارها
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
roll on roll off سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
intercommand داخل قسمت داخل یکان
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
spaces محوطه
zone محوطه
zones محوطه
precincts محوطه
space محوطه
areas محوطه
precinct محوطه
enclosure محوطه
area محوطه
ground محوطه
enclosures محوطه
wards محوطه
haws محوطه
ward محوطه
compounds محوطه
compounds : محوطه
garth محوطه
compounded محوطه
haw محوطه
compounded : محوطه
compound : محوطه
hawing محوطه
hawed محوطه
compound محوطه
closes چهاردیواری محوطه
runout محوطه دویدن
penalty areas محوطه پنالتی
closer چهاردیواری محوطه
close چهاردیواری محوطه
runs ترتیب محوطه
clear way محوطه صعود
cubby محوطه مکعب
lawn محوطه چمن
farmyard محوطه مزرعه
lawns محوطه چمن
stockyard محوطه دامداری
trap محوطه کوچک
cincture حلقه محوطه
run way محوطه فرود
closest چهاردیواری محوطه
penalty area محوطه پنالتی
out port بندرخارج از محوطه
yards حیاط محوطه
yards محوطه یا میدان
yard حیاط محوطه
yard محوطه یا میدان
enceinte محوطه قلعه
embarkation area محوطه بارگیری
ambit وسعت محوطه
goal crease محوطه دروازه
run ترتیب محوطه
god's acre محوطه کلیسا
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
aprons محوطه بارگیری
apron محوطه بارگیری
farmyards محوطه مزرعه
environment architecture معماری محوطه
freeze space محوطه سردخانه
chill space محوطه سردخانه
Inc مخفف محوطه
area of visibility محوطه دید
buffer distance محوطه امنیت
yard man متصدی محوطه
lot قرعه محوطه
courtyard محوطه محصور
area of probability محوطه احتمالات
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
plainest میدان یا محوطه جنگ
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
magazine space محوطه زاغه مهمات
plains میدان یا محوطه جنگ
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
side lines محوطه بیرون از خط کناری
loculus محوطه یاحفره کوچک
wards حیاط محوطه زندان
plainer میدان یا محوطه جنگ
ward حیاط محوطه زندان
run way محوطه دویدن هواپیما
backcourt محوطه پشت یک سوم
back judge داور در محوطه دفاعی
plain میدان یا محوطه جنگ
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
parking محوطه پارک کردن
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
landscape architecture معماری محوطه سازی
sites محل محوطه کار
chill space محوطه سرد انبار
sited محل محوطه کار
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
impark در محوطه نگاه داشتن
site محل محوطه کار
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
nett محوطه تمرین محصوربا تور
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
nets محوطه تمرین محصوربا تور
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
net محوطه تمرین محصوربا تور
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
adhoc موقت
interim موقت
temporary موقت
pro tempore موقت
pontoon bridge پل موقت
makeshift موقت
pontoon پل موقت
pontoons پل موقت
provisional موقت
intrim موقت
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
interim certificates گواهی موقت
dazzling کوری موقت
kluged ترسیم موقت
ischemia کم خونی موقت
dazzles کوری موقت
modulus vivendi قار موقت
dazzled کوری موقت
dazzle کوری موقت
buffer حافظه موقت
interim financing پرداخت موقت
interim plan برنامههای موقت
temporarily بطور موقت
lean-to پناهگاه موقت
temporary storage انباره موقت
temporary road راه موقت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com