English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
race ring رینگ و پایه مسلسل
skate mount رینگ و پایه مسلسل
Other Matches
base ring رینگ پایه
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
machine gun به مسلسل بستن مسلسل
machine guns به مسلسل بستن مسلسل
compression ring رینگ
packing ring رینگ
brake collar رینگ ترمز
oil seal ring رینگ روغن
oil retaining ring رینگ روغن
slip ring اسلیپ رینگ
ring spanner اچار رینگ
boxing ring رینگ بوکس
piston ring رینگ پیستون
ring رینگ بوکس
corner گوشههای رینگ
cornering گوشههای رینگ
corners گوشههای رینگ
flattens نقش رینگ کردن
ornamental wheel ring رینگ چرخ تزئینی
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
brake piston cup رینگ پیستون ترمز
ropes طناب رینگ بوکس
brake shoe ring رینگ کفشک ترمز
roped طناب رینگ بوکس
flatten نقش رینگ کردن
rope طناب رینگ بوکس
oil control ring رینگ کنترل روغن
support roller رینگ وطوقه دوار
racers رینگ لغزنده برجک توپ
racer رینگ لغزنده برجک توپ
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
ringside در کنارتشک کشتی یا رینگ مشت بازی
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
base width عرض پایه پهنای پایه
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
catenulate مسلسل
mitrailleuse مسلسل
machine gunner مسلسل چی
catenation مسلسل
catenary مسلسل
running hand خط مسلسل
serial مسلسل
uninterrupted مسلسل
machine guns مسلسل
machine gun مسلسل
unceasing مسلسل
reels مسلسل
reeling مسلسل
reeled مسلسل
reel مسلسل
sorites مسلسل
serials مسلسل
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
serializing مسلسل کردن
serialized مسلسل کردن
serialize مسلسل کردن
serialising مسلسل کردن
serialises مسلسل کردن
machine guns به مسلسل بستن
serialised مسلسل کردن
machine gun به مسلسل بستن
lewis gun یکجور مسلسل
serializes مسلسل کردن
in series بطور مسلسل
successive متوالی مسلسل
continued propotion تناسب مسلسل
unbroken مسلسل ناشکسته
submachinegun مسلسل دستی
unbroke مسلسل ناشکسته
cyclic مسلسل رگبار
seriatim بطور مسلسل
tommy gun مسلسل دستی
sub-machine guns مسلسل دستی
serially بطور مسلسل
rafale رگبار مسلسل
sub-machine gun مسلسل دستی
peal صدای مسلسل غوغا
pealed صدای مسلسل غوغا
pealing صدای مسلسل غوغا
soritical مبنی برقیام مسلسل
suite رشته مسلسل اپارتمان
peals صدای مسلسل غوغا
suites رشته مسلسل اپارتمان
pom-poms مسلسل خودکار دورزن
continuum رشته مسلسل تسلسل
pom-pom مسلسل خودکار دورزن
pom pom مسلسل خود کار02 تا 04میلیمتری
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
sten مسلسل سبک 9 میلمتری انگلیسی
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
twittered صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
twittering صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
panoramically بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
catenate چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
seriate دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
twitter صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
twitters صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
strafe با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
strafing به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
strafed با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
strafes با هواپیما زیر رگبار مسلسل وتوپ گرفتن
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
base piece پایه پایه استقرار
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
interlinks مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinked مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlinking مسلسل کردن بهم جفت کردن
interlink مسلسل کردن بهم جفت کردن
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
concatenate مسلسل کردن الحاق کردن
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
trivet سه پایه
leg پایه
jacks پایه
level پایه
tristylous سه پایه
degrees پایه
degree پایه
leveled هم پایه
level هم پایه
leveled پایه
levelled هم پایه
levelled پایه
legs پایه
levels پایه
two legged دو پایه
jack پایه
pillars پایه
pillar پایه
grade پایه
levels هم پایه
equals هم پایه
equalling هم پایه
equalled هم پایه
equaling هم پایه
equaled هم پایه
equal هم پایه
roots پایه
root پایه
probes پایه
probed پایه
probe پایه
mounting foot پایه
grades پایه
basal age سن پایه
presser foot پایه
from within the ranks of از پایه
tripos سه پایه
one legged یک پایه
principium پایه
radix پایه
cantilever bridge پایه پل
cantilever پایه
bridge pier پایه پل
bipod دو پایه
sheer legs سه پایه
sheers سه پایه
base line خط پایه
base 0 پایه 01
stanchion پایه
andiron سه پایه
abutment پایه
pousto پایه
poppet head پایه
compeer هم پایه
outrigger پایه
mountings پایه
pile bent پایه
isomer هم پایه
headstock پایه
head stock پایه
point d'appui پایه
groundsel پایه
fundament پایه
foot rest پایه
datum line خط پایه
datum پایه
dead load پایه پل
cutwater پایه پل
corner stone پایه
coordinate هم پایه
sills پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com