Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 108 (6 milliseconds)
English	Persian
bar screen	ریچه مشبک
Other Matches
netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
retculate	مشبک
cribriform	مشبک
gridded	مشبک
meshy	مشبک
latticed	مشبک
grilled	مشبک
reticular	مشبک
netted	مشبک
retiform	مشبک
honeycombs	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
cancellated	مشبک
honeycomb	مشبک
cancellate	مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
lattice woung coil	پیچک مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
hollow brick	اجر مشبک
lattice tower	دکل مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
checker chamber	اطاقک مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
checker brick	اجر مشبک
interlace	مشبک کردن
lattice tower	برج مشبک
Geometrical	مشبک کاری
air-bick	سفال مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
trestle work	پایههای مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
reticulate	مشبک کردن
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
perforated brick	اجر مشبک
meshwork	کارهای مشبک
mesh iron	اهن مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattice mast	دکل مشبک
lattice grider	تیر مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
lattice window	پنجره مشبک
grille	پنجره مشبک
truss	تیر مشبک
trussed	تیر مشبک
crates	صندوق مشبک
trusses	تیر مشبک
interwove	مشبک کردن
interweaving	مشبک کردن
interweaves	مشبک کردن
trussing	تیر مشبک
grilles	پنجره مشبک
lattice	کار مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
bar screen	دریچه مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
lattices	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
crate	صندوق مشبک
latticework	چیز مشبک
lattice	تیر مشبک
interweave	مشبک کردن
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
interlaced	درهم بافته مشبک
reticulate	شبکه کردن مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
slotted casing	لوله جدار مشبک
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
luggage net	باربند فلزی مشبک
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
expanded metal	ورق اهن مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
grillwork	پنجره مشبک سازی
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
net winged	دارای بال مشبک
caul	نوعی روسری مشبک توری
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
rack	توری مشبک اشغال گیر
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
corner truss	تیر مشبک کنج دار
racked	توری مشبک اشغال گیر
wracked	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
wracks	توری مشبک اشغال گیر
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com