Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
papilla
زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
Other Matches
histophysiology
فیزیولوژی بافتی
endobiotic
درون بافتی
papilla
استطاله بافتی
histochemistry
شیمی بافتی وسلولی
histopathology
مبحث امراض بافتی
apraxic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
apractic
وابسته به تغییرات بافتی مغز
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
suchlike
امثال ان
saws
امثال وحکم
sawing
امثال وحکم
sawed
امثال وحکم
saw
امثال وحکم
adage
امثال و حکم
anecdote
امثال ضرب المثل
viscera
دل وروده وجگر و امثال ان
anecdotes
امثال ضرب المثل
reticules
شبکه شطرنجی و امثال ان
reticule
شبکه شطرنجی و امثال ان
salt bag
کیسه نمک
[بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
net
تور ماهی گیری و امثال ان
guns
سرنگ امپول زنی و امثال ان
apothegm
کلام موجز امثال و حکم
nett
تور ماهی گیری و امثال ان
gun
سرنگ امپول زنی و امثال ان
nets
تور ماهی گیری و امثال ان
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
gid
سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
process
زائده
processes
زائده
dowel
زائده
excrescent
زائده
apophysis
زائده
measurement of air pressure
زائده
anlage
زائده
run-offs
زائده
run-off
زائده
tabs
زائده
run off
زائده
uncus
زائده
tab
زائده
trimming
قطع زائده ها
trimmings
قطع زائده ها
appendix
زائده کوچک
gland
زبانه زائده
styloid process
زائده سهمی
ear
خوشه زائده
ears
خوشه زائده
glands
زبانه زائده
coronoid process
زائده منقاری
appendixes
زائده کوچک
uncinus
زائده قلابی
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
stockfish
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
palpus
زائده بند بندی
odontoid
وابسته به زائده دندانی
winglet
زائده بال مانند
thistledwon
زائده پر مانند خار
sanse serif
حروف بدون زائده
lobulate
دارای زائده کوچک
cirrate
دارای زائده و ضمیمه
mastoditis
اماس زائده پستانی
trimming cutter
قطع کننده زائده ها
mouthpart
زائده نزدیک دهان
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
wing
بال مانند زائده حبابی
metopon
قسمت جلوی زائده جلومغز
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
trimming blade
تیغه قطع کننده زائده ها
pterygoid process
زائده نازله استخوان شب پرهای
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
pterygoid process
زائده نازله عظم وتدی
winging
بال مانند زائده حبابی
rabbet
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
pentadactylate
دارای پنج زائده شبیه پنجه
trimming tool
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
pip
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
epididymis
زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
joggling
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
wing
پره زائده پره دار
winging
پره زائده پره دار
rhizogenetic
ریشه زا
fibreless
بی ریشه
rhizogenic
ریشه زا
rhizogenous
ریشه زا
scabs
ریشه
scab
ریشه
cognate
هم ریشه
fimbria
ریشه
radix
ریشه
frange
ریشه
fimbriation
ریشه
fringe
ریشه
fringes
ریشه
depth of face
ریشه
harl
ریشه
harle
ریشه
expansion scab
ریشه
homoousian
از یک ریشه
radicle
ریشه چه
paronymous
هم ریشه
tassel
ریشه
stumps
ریشه
stumping
ریشه
stumped
ریشه
roots
ریشه
root
ریشه
extraction
ریشه
tassels
ریشه
rootless
بی ریشه
thrum
ریشه
stubs
ریشه
stubbing
ریشه
stubbed
ریشه
rootlet
ریشه چه
stub
ریشه
stump
ریشه
tie
[knot]
ریشه
cama
ریشه
radical
ریشه
radicals
ریشه
rooty
ریشه دار
horse radish
ریشه خردل
i. and evdevolution
ریشه گیری
imaginary root
ریشه ی انگاری
fimbriated
ریشه دار
radical
ریشه
[ریاضی]
root
ریشه
[ریاضی]
wing root
ریشه بال
ventral root
ریشه قدامی
fimbriate
ریشه دار
to take root
ریشه کردن
filose
ریشه دار
geometric mean
ریشه nام
hang nail
ریشه ناخن
galangale
ریشه جوز
hangnail
ریشه ناخن
fringing
ریشه یابی
gelsemium
ریشه یاسمن
grubbing up
ریشه کنی
rhizomorphous
ریشه مانند
thrum
ریشه فرش
tap root
ریشه عمودی
fringent
ریشه مانند
firtree root
ریشه صنوبری
imaginary root
ریشه ی موهومی
root directory
دایرکتوری ریشه
rootlet
ریشه فرعی
rhizoid
ریشه مانند
rooty
شبیه ریشه
rush root
ریشه اریسا
rhizanthous
گل اور از ریشه
rush root
ریشه ایرسا
radicle
اصل ریشه
radicle
ریشه کوچک
root of the weld
ریشه جوش
rhizoid
ریشه نما
rooter
ریشه کننده
rhizopodous
ریشه پای
root out
ریشه کن کردن
root section
مقطع ریشه
root up
ریشه کن کردن
rootage
ریشه بندی
rootage
مجموع ریشه ها
rhizopod
ریشه پایان
rhizophagous
ریشه خوار
rhizome
شبیه ریشه
squar root
ریشه دوم
paronym
واژه هم ریشه
to pull up by the roots
ریشه کن کردن
to pull up by the roots
از ریشه دراوردن
to root up
از ریشه دراوردن
to root up
ریشه کن کردن
to strike root
ریشه زدن
to take root
ریشه زدن
irrationable
ریشه گنگ
irradicate
از ریشه دراوردن
irradicate
ریشه کن کردن
thrum
ریشه دار
the root of a word
ریشه واژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com