English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
epididymis زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
Other Matches
interfaces که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface که شامل : کانال ورودی /خروجی
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
chips کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chip کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
swathe ردیف باریک راه باریک
swathes ردیف باریک راه باریک
swath ردیف باریک راه باریک
market channels مجاری توزیع
scuppered مجاری فاضل اب
diplomatic channels مجاری دیپلماتیک
semicircular canals مجاری نیمدایره
scupper مجاری فاضل اب
sewer مجاری فاضلاب
grouting galleries مجاری تزریق
administrative channels مجاری اداری
sewers مجاری فاضلاب
scuppering مجاری فاضل اب
official channels مجاری رسمی
scuppers مجاری فاضل اب
incised figure شکل مجاری شده
long-drawn-out طویل
lengthy طویل
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
ford crossing تقاطع جاده با مجاری ابگذر
to leech زالو شدن [اصطلاح مجاری]
testicle بیضه
hydrocele اب بیضه
testis بیضه
ball بیضه
testes بیضه ها
cullion بیضه
spermary بیضه
longer طولانی طویل
long term طویل المدت
long dated طویل المدت
longed طولانی طویل
wiredrawn طویل و فریف
long طولانی طویل
long- طولانی طویل
slot سوراخ طویل
lengthens طویل شدن
slots سوراخ طویل
slotting سوراخ طویل
lengthening طویل شدن
long gallery اتاق طویل
long gallery راهرو طویل
majoring طویل ارشد
majored طویل ارشد
major طویل ارشد
lengthened طویل شدن
longest طولانی طویل
lengthen طویل شدن
longs طولانی طویل
tzigane کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
testiculate بیضه مانند
sarcocele سرطان بیضه
suspensor بیضه بند
jockstrap بیضه بند
athletic supporter بیضه بند
circocele دوالی بیضه
scrotums کیسه بیضه
scrotum کیسه بیضه
jockstraps بیضه بند
scrota کیسه بیضه
hydrocele استسقای بیضه
scrotum پوست بیضه
scrotums پوست بیضه
scrota پوست بیضه
hydrocele ورم بیضه
hydrocele باد بیضه
draws طویل کردن کشش
capital liability دیون طویل المدت
investment credit اعتبار طویل المدت
draw طویل کردن کشش
sustained load بار طویل المدت
long term project پروژه طویل مدت
elongation قابلیت طویل شدن
urethritis اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
gonadotropic محرک بیضه ها و تخمدانها
kin geri لگد به بیضه حریف
vas deferens مجرای ترشحی بیضه
scrotal وابسته به کیسه بیضه
gonadotrophic محرک بیضه ها و تخمدانها
long term interest rate نرخ بهره طویل المدت
dowel زائده
process زائده
processes زائده
measurement of air pressure زائده
apophysis زائده
run off زائده
uncus زائده
run-offs زائده
excrescent زائده
run-off زائده
anlage زائده
tab زائده
tabs زائده
suspensory موجب تعویق بیضه بند
vasectomies قطع مجرای ترشحی بیضه
vasectomy قطع مجرای ترشحی بیضه
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
cognizance ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
deflection under long term loading خیز ریز بار طویل المدت
NEQ تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
equivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
appendix زائده کوچک
coronoid process زائده منقاری
glands زبانه زائده
trimming قطع زائده ها
uncinus زائده قلابی
ears خوشه زائده
ear خوشه زائده
appendixes زائده کوچک
gland زبانه زائده
trimmings قطع زائده ها
styloid process زائده سهمی
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
chunking along عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
half long حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
capital assets دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
cirrate دارای زائده و ضمیمه
mastoditis اماس زائده پستانی
palpus زائده بند بندی
odontoid وابسته به زائده دندانی
winglet زائده بال مانند
thistledwon زائده پر مانند خار
mouthpart زائده نزدیک دهان
trimming cutter قطع کننده زائده ها
sanse serif حروف بدون زائده
lobulate دارای زائده کوچک
wing بال مانند زائده حبابی
winging بال مانند زائده حبابی
appendectomy برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
metopon قسمت جلوی زائده جلومغز
pterygoid process زائده نازله عظم وتدی
trimming blade تیغه قطع کننده زائده ها
pterygoid process زائده نازله استخوان شب پرهای
adnexa قسمتهای متصل بهم زائده
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
achalasia عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
trimming tool ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
pentadactylate دارای پنج زائده شبیه پنجه
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
papilla زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
gallstone سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
gallstones سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
sweeping شامل
Inc شامل
far-reaching شامل
covering شامل
self inclusive شامل
inclusive شامل
comprising شامل
including شامل
containing شامل
in شامل
in- شامل
trinomial شامل سه نام
inclusive or یای شامل
comprises شامل بودن
includible شامل کردنی
excluding شامل نشدن
includable شامل کردنی
ineligible شامل نشدنی
do with <idiom> شامل شدن
engirdle شامل بودن
comprised شامل بودن
retrospect شامل گذشته
bimillenary شامل دوهزار
comprise شامل بودن
embraced شامل بودن
embraces شامل بودن
butyraceous شامل کره
embracing شامل بودن
butyric شامل کره
embrace شامل بودن
applies شامل شدن
apply شامل شدن
engird شامل بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com