English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
English Persian
peeled زائر برهنه
Other Matches
visitant زائر
pilgrim زائر
pilgrims زائر
pilger roll غلطک زائر
templar زائر بیت المقدس
naked برهنه
nudes برهنه
nude برهنه
denudate برهنه
evite زن برهنه
untented برهنه
bald برهنه
balder برهنه
discalceate برهنه
stripped برهنه
sky clad برهنه
discalceated برهنه
baldest برهنه
starkers برهنه
oats جو برهنه
baldly برهنه
gymnocarpous برهنه میوه
divestiture برهنه سازی
denudation برهنه سازی
gymnogynous برهنه تخمدان
gymnopterous برهنه بال
gymnosophist فیلسوف برهنه
gymnospore هاگ برهنه
to bare برهنه کردن
barehanded <adj.> با دست برهنه
undressed لخت برهنه
widowed of fruits برهنه از میوه
to lay bare برهنه کردن
stripteaser رقاصه برهنه
stark naked بکلی برهنه
nakedly برهنه وار
lay bare برهنه کردن
gymnostomous برهنه دهان
denuded برهنه کردن
uncovers برهنه کردن
disrobed برهنه کردن
disrobe برهنه کردن
denuding برهنه کردن
stripping برهنه سازی
denudes برهنه کردن
strip برهنه کردن
disrobes برهنه کردن
disrobing برهنه کردن
denude برهنه کردن
bareback سواراسب برهنه
barebaked سواراسب برهنه
uncovering برهنه کردن
adamite ادم برهنه
uncover برهنه کردن
achene تخم برهنه
bare برهنه کردن اشکارکردن
baring برهنه کردن اشکارکردن
barest برهنه کردن اشکارکردن
bares برهنه کردن اشکارکردن
barer برهنه کردن اشکارکردن
bared برهنه کردن اشکارکردن
magascopic نمودار بچشم برهنه
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
aphyllous بی شاخ و برگ برهنه
peeled برهنه نخ نما شده
indecent exposure نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
gymnosophy اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
poeeping tom ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
uncovering اشکار کردن برهنه کردن
uncovers اشکار کردن برهنه کردن
uncover اشکار کردن برهنه کردن
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com