English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sea born زاده دریا
Other Matches
cousinry عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood نجیب زاده اشراف زاده
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
nepew پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly دایی زاده وار خاله زاده وار
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
fitz زاده
descendant زاده
descendent زاده
frying زاده
fry زاده
fries زاده
nee زاده
progeniture زاده
descended زاده
freeborn ازاد زاده
first ling نخست زاده
firstborn نخست زاده
legitimates حلال زاده
illegitimate زنا زاده
evite زاده حوا
earth born زاده خاک
legitimated حلال زاده
firstling نخست زاده
legitimating حلال زاده
noblewoman نجیب زاده
hagseed زاده عجوزه
noblewomen نجیب زاده
high born نجیب زاده
hamite زاده حام
grandee اصیل زاده
thane نجیب زاده
first begotten نخست زاده
born in lawful wedding حلال زاده
cousins عمه زاده
cousins خاله زاده
cousins عمو زاده
cousins دایی زاده
aristocrat نجیب زاده
aristocrat اشراف زاده
aristocrats نجیب زاده
aristocrats اشراف زاده
cousin german عمه زاده
cousin german عمو زاده
chevalier نجیب زاده
bashaw نجیب زاده
born in the purple غنی زاده
cousin دایی زاده
coz خاله زاده
coz دایی زاده
coz عمه زاده
patrician نجیب زاده
patrician اعیان زاده
patricians نجیب زاده
patricians اعیان زاده
blue blooded نجیب زاده
blue-blooded نجیب زاده
childe نجیب زاده
cousin عمه زاده
cousin خاله زاده
cousin عمو زاده
born in the purple دارا زاده
legitimate حلال زاده
magnates نجیب زاده
knights نجیب زاده
knighting نجیب زاده
knighted نجیب زاده
knight نجیب زاده
nobleman نجیب زاده
magnate نجیب زاده
noblemen نجیب زاده
first born نخست زاده
first-born نخست زاده
levite زاده لاوی
donning لرد یا نجیب زاده
dons لرد یا نجیب زاده
feringhee پرتغالی زاده هند
speak of the devil and he appears <idiom> حلال زاده بودن
well born اصیل نجیب زاده
donned لرد یا نجیب زاده
don لرد یا نجیب زاده
gentleman of fortune نجیب زاده حادثه جو
cousinly عمه زاده وار
junker اصیل زاده المانی
mulatto زاده اروپایی وزنگی
underbred نااصل زاده بی تربیت
true born حلال زاده اصیل اصل
junker جوان نجیب زاده المانی
hagborn شیطان زاده فرزند ساحره
wellborn نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
milord مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
knickerbocker زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
mestiza کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
grand tour سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
d.j.'s locker ته دریا
benthos ته دریا
seabed کف دریا
the blue دریا
sepiolite کف دریا
the wave دریا
sea foam کف دریا
sea froth کف دریا
cuttle bone کف دریا
overboard در دریا
cuttlebone کف دریا
the deep دریا
meerschaum کف دریا
sea foam کف آب دریا
ocean foam کف آب دریا
beach foam کف آب دریا
high water مد دریا
meerscham کف دریا
sea دریا
at sea در دریا
acajou دریا
on the sea دریا
seas دریا
asea در دریا
asea به دریا
ground کف دریا
spume کف آب دریا
bree دریا
mere دریا
waterscape اب دریا
high tides مد دریا
sea bed کف دریا
channeled دریا
high water line خط مد دریا
channel دریا
saltwater اب دریا
merest دریا
lough اب دریا
channels دریا
main دریا
holm دریا
flood رو د دریا
channelled دریا
flooded رو د دریا
channeling دریا
floods رو د دریا
high tide مد دریا
sea bed بستر دریا
seaward بسوی دریا
naval aviation هوا دریا
marooner دریا زن غارتگر
sea purse گرداب دریا
ocean bound رهشپار دریا
heave of the sea زورخیزاب دریا
sea coast کرانه دریا
holding ground گیرایی کف دریا
sea girt دریا بست
bottom bounce انعکاس از کف دریا
sea duty خدمت دریا
seaway دریا راه
sea cock شیر دریا
sea coast ساحل دریا
sea shore کرانه دریا
by sea ازراه دریا
by water از راه دریا
sea sickness دریا گرفتگی
sea board کناره دریا
chlorinity غلظت اب دریا
shipman دریا نورد
on shore winds دریا باد
pelagic ساکن دریا
mal de mer ناخوشی دریا
out bound رهسپار دریا
seagirt محاط دریا
oversea انطرف دریا
seagoer دریا نورد
davy jones جنی دریا
seagoing دریا پیما
dead in the water متوقف در دریا
seapuss گرداب دریا
datum level سطح اب دریا
poseidon خدای دریا
seafolk دریا نوردان
seacraft دریا نوردی
marine transgression پیشروی دریا
man overboard ادم به دریا
seacoast ساحل دریا
sea state حالت دریا
sea state وضعیت دریا
sea water damage خسارت اب دریا
seaborne دریا برد
sea anchor لنگر دریا
sailer دریا نورد
maldemer ناخوشی دریا
seacoast دریا کنار
seagoing دریا نورد
seabirds مرغ دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com