English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
knickerbocker زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
Other Matches
cousinry عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
primate of england سر اسقف YORK
nepotism انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood نجیب زاده اشراف زاده
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
cousinly دایی زاده وار خاله زاده وار
nepew پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
netherlander هلندی
hollander هلندی
Holland هلندی
netherlandish هلندی
dutchman هلندی
dutchwoman زن هلندی
Dutch : هلندی
dutch auction حراج هلندی
dutch attack حمله هلندی
myhheer مرد هلندی
narcis گلنرگس هلندی
flemish brick اجر هلندی
Dutch زبان هلندی
dutchman بازیگر بولینگ هلندی
dutch apple pie پای سیب هلندی
hollands جین یا مشروب هلندی
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
staunton gambit گامبی استاونتن در دفاع هلندی
low dutch زبان شمال المان و هلندی
guilder نام سکه سیمین هلندی
guilders نام سکه سیمین هلندی
dutch 00 بولینگ هلندی با حساب 002
schnapps مشروب جین قوی هلندی
galiot کرجی باری یاماهی گیری هلندی
bladel variation واریاسیون بلادل در دفاع هلندی شطرنج
leningrad variation واریاسیون لنینگراد در دفاع هلندی شطرنج
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
flying dutchman ملوان هلندی که محکوم شد تا روز قیامت روی دریا بماند
he was refused employment کردند
Dutch barn [انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
The trees are in bloom . درختها گه کردند
they put their heads together با هم مشورت کردند
they proclaimed him sovereign اعلان کردند
they mulcted him او را جریمه کردند
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me . آنرا به من تکلیف کردند
They pinched my keys. کلیدهایم رابلند کردند
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
they had words باهم نزاع کردند
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
what a ready welcome i found! چه حسن استقبالی از من کردند !
they put up a good fight جنگ خوبی کردند
its was extended مدت اعتبارانرا دراز کردند
His path was strewn with flowers . مقدم اورا گلباران کردند
the house was highly rated خانه رازیاد تقویم کردند
They changed seats . صندلی هایشان را با هم عوض کردند
they poured toward that city سوی ان شهر هجوم کردند
They beat each other black and blue. همدیگر را خونین ومالین کردند
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
They were talking in Spanish . بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
The kids stamped on the ants . بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
bombers raided the city بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
descendant زاده
descended زاده
frying زاده
nee زاده
descendent زاده
fitz زاده
progeniture زاده
fries زاده
fry زاده
he was engagedon probation بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
We sent for the doctor. برای ما این دکتر را صدا کردند.
bombers raided the city بمب افگن هابران شهرحمله کردند
Fatimid [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
the exercised thier veto انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
I had my car broken into last week. هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
he paid through the nose زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
The soldirs leg was amputated . پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They searched the whole town . تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
He was framed. برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
They shook hand and made up. با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
blue blooded نجیب زاده
coz عمه زاده
cousin german عمو زاده
cousin german عمه زاده
patrician نجیب زاده
cousins دایی زاده
coz دایی زاده
coz خاله زاده
evite زاده حوا
cousin خاله زاده
hamite زاده حام
hagseed زاده عجوزه
high born نجیب زاده
grandee اصیل زاده
aristocrats اشراف زاده
aristocrats نجیب زاده
aristocrat اشراف زاده
born in lawful wedding حلال زاده
earth born زاده خاک
first begotten نخست زاده
cousins عمو زاده
patrician اعیان زاده
born in the purple دارا زاده
freeborn ازاد زاده
blue-blooded نجیب زاده
childe نجیب زاده
cousin عمه زاده
cousins خاله زاده
cousin عمو زاده
cousin دایی زاده
cousins عمه زاده
born in the purple غنی زاده
bashaw نجیب زاده
patricians نجیب زاده
patricians اعیان زاده
first ling نخست زاده
firstborn نخست زاده
chevalier نجیب زاده
firstling نخست زاده
aristocrat نجیب زاده
illegitimate زنا زاده
legitimates حلال زاده
first-born نخست زاده
first born نخست زاده
magnates نجیب زاده
noblemen نجیب زاده
nobleman نجیب زاده
thane نجیب زاده
magnate نجیب زاده
sea born زاده دریا
legitimate حلال زاده
legitimating حلال زاده
legitimated حلال زاده
knights نجیب زاده
knighting نجیب زاده
knighted نجیب زاده
levite زاده لاوی
noblewoman نجیب زاده
knight نجیب زاده
noblewomen نجیب زاده
The bandits stripped him of all his belongines . دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
inns of chancery عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
They I got confused . آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
corinthian brass or bronze یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
they howled the speaker down سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
well born اصیل نجیب زاده
underbred نااصل زاده بی تربیت
feringhee پرتغالی زاده هند
cousinly عمه زاده وار
donning لرد یا نجیب زاده
donned لرد یا نجیب زاده
don لرد یا نجیب زاده
mulatto زاده اروپایی وزنگی
junker اصیل زاده المانی
gentleman of fortune نجیب زاده حادثه جو
dons لرد یا نجیب زاده
speak of the devil and he appears <idiom> حلال زاده بودن
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets . هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
true born حلال زاده اصیل اصل
junker جوان نجیب زاده المانی
hagborn شیطان زاده فرزند ساحره
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
The room is bare of furniture . این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Few reporters dared to enter the war zone. چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Boers سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
Boer سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
wellborn نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
milord مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
myrmidon یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
mestiza کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
Quantel شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
mohock تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
generation کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
grand tour سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
frame کنترل هایی
I had pins and needles in my legs. ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
What vegetables do you have? چه سبزی هایی دارید؟
divers statements گفته هایی چند
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
colour جدول شماره هایی که ویندوز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com