Dictiornary-Farsi | زاد و ولد ازراه جفت گیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)

English	Persian
gamogenesis	زاد و ولد ازراه جفت گیری


Search result with all words

inferentially	ازراه نتیجه گیری
Other Matches

pervertible	ازراه در رو
foully	ازراه خیانت
posteriori	ازراه استقرار
diagnostically	ازراه تشخیص
algebraically	ازراه جبر
demonstratively	ازراه اثبات
inferentially	ازراه استنباط
encouragingly	ازراه تشویق
conjugally	ازراه زناشویی
catechist	ازراه پرسش
introspectively	ازراه خودنگری
interrogatively	ازراه پرسش
intuitively	ازراه کشف
by courtesy	ازراه التفات
by ear	ازراه گوش
by indirection	ازراه تقلب
by sea	ازراه دریا
intuitively	ازراه انتقال
paraphrastically	ازراه تفسیر
interposingly	ازراه مداخله
exegetically	ازراه تفسیر
intuitively	ازراه برهانی
heretically	ازراه رفض
inquiringly	ازراه استفسار
offensively	ازراه تهاجم
inquiringly	ازراه بازجویی
controversially	ازراه مباحثه
gymnastically	ازراه ورزش
ingratiatingly	ازراه خود شیرینی
foully	ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
professionally	ازراه پیشه یاکسب
catechization	ازراه سئوال وجواب
philosophically	ازراه حکمت دوستی
basophobia	هراس ازراه رفتن
to break a way	موانع را ازراه خودبرداشتن
hieroglyphically	ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
glozingly	ازراه عیب پوشی
debaueh	ازراه درکردن گمراه کردن
rje	ورود برنامه ازراه دورEntry ob
withdrawals	تخلیه مواضع ازراه هوا
gnosticize	ازراه عرفان تشریح کردن
concretionary	تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
withdrawal	تخلیه مواضع ازراه هوا
long-distance	ازراه دور تلفن کردن
air movements	حرکت دادن ازراه هوا
polemically	ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
long distance	ازراه دور تلفن کردن
endermic	ازراه پوستی از ورا پوست
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
patronizingly	ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method	روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
refutation	اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
demonstratively	با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
intriguingly	با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
bobbing	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
impo	کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bob	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs	ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry	بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
parasyntheton	واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
catechetical	مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
break the bank <idiom>	بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone	الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack	ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism	بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
point voting system	سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
remote control	کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
declinating station	ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter	وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument	دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
recaptured	پس گیری
lutation	گل گیری
recaptures	پس گیری
recapturing	پس گیری
resumption	از سر گیری
exorcism	جن گیری
exorcisms	جن گیری
catch	بل گیری
skim	کف گیری
skimmed	کف گیری
skims	کف گیری
bias	سو گیری
biases	سو گیری
recapture	پس گیری
recature	پس گیری
monogyny	یک زن گیری
scorification	کف گیری
dewatering	اب گیری
retractaion	پس گیری
luting	گل گیری
moulding	قالب گیری
refuel	سوخت گیری
stamping	قالب گیری
measurer	اندازه گیری
refueled	سوخت گیری
refueling	سوخت گیری
refuelled	سوخت گیری
measuring bridge	پل اندازه گیری
refuels	سوخت گیری
refuelling	سوخت گیری
interpolations	درون گیری
rigorousness	سخت گیری
retired ness	کناره گیری
embrasure	دراغوش گیری
silting up	لای گیری
embrasures	دراغوش گیری
renouncement	کناره گیری
conscription	سرباز گیری
crackdown	سخت گیری
removal of slag	شلاکه گیری
removal of phosphorus	فسفر گیری
crackdowns	سخت گیری
removal of cinder	تفاله گیری
fueling	سوخت گیری
sampling	نمونه گیری
nitrification	نیتروژن گیری
nitrification	ازت گیری
measurements	اندازه گیری
integration	انتگرال گیری
monogyny	یک جفت گیری
interpolation	درون گیری
sternly	با سخت گیری
measurement	اندازه گیری
mensuration	اندازه گیری
mechanical disadvantage	نیرو گیری
noise suppression	پارازیت گیری
modules	اندازه گیری
punctiliousness	نکته گیری
module	اندازه گیری
ensue	پی گیری کردن
ensued	پی گیری کردن
measurment	اندازه گیری
ensues	پی گیری کردن
recruitment	سرباز گیری
recruitment	توان گیری
piscatology	فن ماهی گیری
deoxidation	اکسیژن گیری
restrictions	جلو گیری
paralytic disability	زمین گیری
originationu	سرچشمه گیری
number dialling	شماره گیری
modeling	سرمشق گیری
luting	درز گیری
ablactation	از شیر گیری
exaction	سخت گیری
error correction	خطا گیری
blank experiment	ازمایش مچ گیری
emulsification	عصاره گیری
embracery	دراغوش گیری
dust removal	گرد گیری
calk	درز گیری
cased	قالب گیری
catch trial	کوشش مچ گیری
factorization	فاکتور گیری
bailment	امانت گیری
acceleration lane	خط سرعت گیری
garth	سد یا بندماهی گیری
metering	اندازه گیری
gaging	اندازه گیری
against time	تایم گیری
amphimixis	جفت گیری
follow up	پی گیری کردن
loading capacity	بار گیری
backing up	پشتیبان گیری
censoriousness	خرده گیری
dial up	شماره گیری
coring	مغزه گیری
crabber	خرچنگ گیری
criticalness	خرده گیری
decision making	تصمیم گیری
damage control	اسیب گیری
decarburization	کربن گیری
coring	نمونه گیری
corf	سبدماهی گیری
coppering	مس گیری لوله
chronicity	دامن گیری
collier	ذغال گیری
commensurateness	اندازه گیری
dephosphorization	فسفر گیری
complementation	متمم گیری
demission	کناره گیری
decoppering	مس گیری کردن
decoction	عصاره گیری
declipping	لکه گیری
decalcification	کلسیم گیری
forming	شکل گیری
dialing	شماره گیری
abdication	کناره گیری
churning	کره گیری
limit of inflammability	حد اتش گیری
laxity	اسان گیری
knoit	تغ تغ خرده گیری
extrapolation	قیاس گیری
extrapolations	قیاس گیری