English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English Persian
igloo space زاغه بتونی مهمات
Other Matches
caves زاغه مهمات
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
bunkers زاغه مهمات
bunker زاغه مهمات
cave زاغه مهمات
magazine space محوطه زاغه مهمات
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
pillbox اشیانه بتونی
bunkers سنگر بتونی
pillboxes اشیانه بتونی
bunker سنگر بتونی
concrete pile پایه بتونی
catenaccio دفاع بتونی
ghettos زاغه
ghetto زاغه
ghettoes زاغه
slummer زاغه نشین
pillbox سنگر بتونی جعبه قرص
pillboxes سنگر بتونی جعبه قرص
collapsible form work قالب قطعات پیش ساخته بتونی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
sweepers اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
ordnance مهمات
ammo مهمات
munitions مهمات
ammunition مهمات
ordnace مهمات
munition مهمات
ball ammunition مهمات مانوری
ammunition dump انبار مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
separate ammunition مهمات مجزا
service ammunition مهمات رزمی
armed ammunition مهمات مسلح
service ammunition مهمات جنگی
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition trains بنه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
separate loading مهمات مجزا
ammunition lot نوبه مهمات
blank ammunition مهمات مانوری
blank ammunition مهمات مشقی
live ammunition مهمات جنگی
munitioneer مهمات ساز
inert ammunition مهمات بی اثر
munitions of war مهمات جنگی
igloo space زاغههای مهمات
fixed ammunition مهمات ثابت
practice ammunition مهمات مشقی
explosive ordnance مهمات منفجره
cook off گل کردن مهمات
piggy back کیسه مهمات
chemical ammunition مهمات شیمیایی
drill ammunition مهمات مشقی
caisson واگون مهمات
caisson صندوق مهمات
inert ammunition مهمات مشقی
tracer مهمات رسام
ammunition barricade بستههای مهمات
tracers مهمات رسام
ammo zero مهمات تمام
magazines انبار مهمات
magazine انبار مهمات
lot نوبه مهمات
live مهمات جنگی
loads بارگیری مهمات
load بارگیری مهمات
inert مهمات مشقی
lived مهمات جنگی
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition credit سهمیه مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition depot انبار مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
ammunition chest جعبه مهمات
armement مهمات کشتی جنگی
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
wracks قفسه مهمات و وسایل
gun room مخزن مهمات درکشتی
wracked قفسه مهمات و وسایل
shell room انبار مهمات ناو
ammunition day of supply روز اماد مهمات
racks قفسه مهمات و وسایل
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
loading بارگیری مهمات درهواپیما
semifixed مهمات نیمه ثابت
paracaisson گاری مهمات کش دستی
lot number شماره نوبه مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
ordnance مهمات ساز وبرگ
arsenals انبار مهمات جنگی
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
prescribed load بار مهمات مجاز
destruction area منطقه تخریب مهمات
racked قفسه مهمات و وسایل
type load نوع مهمات هواپیما
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
rack قفسه مهمات و وسایل
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
ammo plus مهمات بیش از نصف
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition modification بهتر سازی مهمات
armed ammunition مهمات اماده انفجار
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
type load نوع بار مهمات
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
arsenal انبار مهمات جنگی
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
color codig علامت گذاری کردن مهمات
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
small lot نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ammunition and toxic material open space انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
deliveries نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
season cracking ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
destruction site منطقه تخریب مهمات محل تخریب
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
pallets چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallet چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
unexploded عمل نکرده مهمات عمل نکرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com