Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
angle of incidence
زاویه تابش
angle of reflection
زاویه تابش
incidence angle
زاویه تابش
Search result with all words
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
Other Matches
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination
زاویه انحراف زاویه میل
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
erythema
تابش
glitters
تابش
emissions
تابش
glitter
تابش
shines
تابش
emission
تابش
radiation of heat
تابش
glittered
تابش
effulge
تابش
irradiation
تابش
fulgency
تابش
radioactivity
تابش
radiational
تابش
glint
تابش
glinted
تابش
glinting
تابش
total radiation
تابش کل
eradiation
تابش
brilliance
تابش
effulgence
تابش
glints
تابش
glowed
تابش
radiation
تابش
shine
تابش
coruscation
تابش
phosphorogenic
تابش زا
glow
تابش
isodose
هم تابش
glows
تابش
lustre
تابش
radiation efficiency
راندمان تابش
radiation hazard
گزند تابش
sheen
تابش برق
irradiating
تابش دادن
radiation intensity
شدت تابش
irradiates
تابش دادن
radiation laws
قوانین تابش
heat radiation
تابش گرما
irradiated
تابش دادن
irradiate
تابش دادن
thermal emission
تابش حرارتی
lustreer
تابش فروزندگی
radiation field
میدان تابش
polarized radiation
تابش قطبیده
radiometer
تابش سنج
radiation density
تراکم تابش
cosmic rays
تابش کیهانی
radiation pattern
الگوی تابش
plane of incidence
صفحه تابش
shine
فروغ تابش
radiation constants
ثابتهای تابش
radiant intensity
شدت تابش
irradiance
درخشندگی تابش
shines
فروغ تابش
irradiancy
درخشندگی تابش
radiation loss
گمگشتگی تابش
spectrum
گستره تابش
incidence plane
صفحه تابش
sunshine
تابش افتاب
flash
تابش انی
fluorescence
تابش ماهتابی
annihilation radiation
تابش نابودی
visible radiation
تابش مرئی
wave radiation
تابش موج
black light
تابش فرابنفش
primary cosmic rays
تابش کیهانی
cosmic radiation
تابش کیهانی
candescent
تابش یاگرما
anneal
پخت تابش
bolometri
تابش سنجی
background radiation
تابش زمینه
flashed
تابش انی
flashes
تابش انی
ultraviolet radiation
تابش فرابنفش
soaking
تابش متعادل
energy radiation
تابش انرژی
thermal radiation
تابش حرارتی
soft radiation
تابش نرم
irradiation
تابش دهی
emissivity
تابش نسبی
solarization
تابش افتاب
exciting radiation
تابش برانگیزاننده
electromagnetic radiation
تابش الکترومغناطیسی
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
glow
التهاب تابش گداختگی
net radiation factor
ضریب تابش خالص
polarized electromagnetic radiation
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
glowed
التهاب تابش گداختگی
glows
التهاب تابش گداختگی
bolometric magnitude
قدر تابش سنجی
ionizing radiation
تابش یون ساز
kirchhoff radiation law
قانون تابش کیرشهف
blackbody radiation
تابش جسم سیاه
flames
مشتعل شدن تابش
radiation of heat
انتقال گرمابوسیله تابش
flame
مشتعل شدن تابش
opalescence
تابش قوس و قزحی
planck's radiation law
قانون تابش پلانک
ionizing radiation
تابش یونیزه کننده
near ultraviolet radiation
تابش فرابنفش نزدیک
hard radiation
تابش یا پرتو سخت
continuous background radiation
تابش زمینهای پیوسته
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
accidentalism
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
photon
تنها یک الکترون تابش شود
dazzling
تابش یا روشنی خیره کننده
glared
تابش خیره کننده تشعشع
dazzled
تابش یا روشنی خیره کننده
glares
تابش خیره کننده تشعشع
glare
تابش خیره کننده تشعشع
dazzles
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
تابش یا روشنی خیره کننده
radioactive
پرتو افشان تابش دار
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
isodose
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
thermionic
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
radiation cooling
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
roentgenography
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
footcandle
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
delayed neutrons
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
luminescence
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
roentgenogram
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
photoemissive
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
airglow
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
laser
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
lasers
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
angle of attack
زاویه تک
angle t
زاویه تی
isogonic line
خط هم زاویه
cantons
زاویه
corners
زاویه
cornering
زاویه
pike
زاویه
corner
زاویه
canton
زاویه
localities
زاویه
locality
زاویه
angle
زاویه
angles
زاویه
wind angle
زاویه باد
declination
زاویه انحراف
dead zone
زاویه بیروح
dead area
زاویه بیروح
dependum angle
زاویه ته دنده
defilade
زاویه بیروح
theodo;ite
زاویه سنج
tilt angle
زاویه انحراف
toe in
زاویه تو- این
torsional angle
زاویه پیچشی
electrical angle
زاویه الکتریکی
transit phase angle
زاویه فازگذار
trigonous
دارای سه زاویه
drift angle
زاویه سوق
vectorical angle
زاویه برداری
diffraction angle
زاویه پراش
viewing angle
زاویه دید
dehedral angle
زاویه دو وجهی
deflection angle
زاویه انحراف
visual angle
زاویه دید
deflection angle
زاویه خمش
working angle
زاویه موثر
entering angle
زاویه ورود
dead group
زاویه بیروح
cutting angle
زاویه برش
bragg angle
زاویه براگ
bond angle
زاویه پیوند
bending angle
زاویه خمش
bearing angle
زاویه یاطاقان
bearing angle
زاویه حامل
interlan angle
زاویه داخلی
center spuare
زاویه تمرکز
critical angle of attack
زاویه حمله
critical angle
زاویه بحرانی
blade angle
زاویه تیغه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com