English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
angle of contact زاویه تماس
contact angle زاویه تماس
Search result with all words
memiscus زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
Other Matches
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
declination زاویه انحراف زاویه میل
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
contacted تماس
impact تماس
contingence تماس
impacts تماس
contacting تماس
contacts تماس
ding تماس
tangency تماس
taction تماس
line of contact خط تماس
tangents تماس
impinging تماس
tangent تماس
contact تماس
contact line خط تماس
point contact تماس نقطهای
movement to contact حرکت به تماس
skimmed تماس اندک
line to line fault تماس خطوط
skim تماس اندک
to be in rapport تماس داشتن
to be in contact تماس داشتن
finish تماس انتهایی
point of contact نقطه تماس
to bring into contact تماس دادن
finishes تماس انتهایی
interactional points نقاط تماس
tuch تماس دادن با
skims تماس اندک
going on نزدیکی تماس
shock hazard خطر تماس
contact diameter قطر تماس
contact pressure فشار تماس
contact flange فلانژ تماس
contiguity برخورد تماس
contact lost تماس قطع شد
contact area سطح تماس
contact area منطقه تماس
contact party گروه تماس
corps a corps تماس بدنی
contact surface سطح تماس
area contact سطح تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
zone of contact ناحیه تماس
contact point قطب تماس
contact patrol گشتی تماس
communicator شخص در تماس
contact ratio نسبت تماس
telebrief تماس مستقیم تلفنی
contact fire انفجار در اثر تماس
movement to contact حرکت به اخذ تماس
synapse محل تماس دوعصب
break off قطع تماس با دشمن
phone پاسخ به تماس در تلفن
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phoning پاسخ به تماس در تلفن
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
contact backlash دنده کور تماس
osculation تماس اشتراک صفات
phones پاسخ به تماس در تلفن
contact behavior رفتار تماس جویانه
contacts تماس یافتن تماسی
flattest تماس دو لبه اسکیت
flat تماس دو لبه اسکیت
action on the blade تماس با شمشیر حریف
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
get in touch with someone <idiom> باکسی تماس گرفتن
contacting تماس یافتن تماسی
galvanism تماس برق بابدن
contacted تماس یافتن تماسی
contact report گزارش اخذ تماس
contact تماس یافتن تماسی
grazing point نقطه تماس با مانع
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
tuch سر زدن تماس داشتن
contact print چاپ به طریقه تماس
touch panel صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
osculate تماس نزدیک حاصل کردن
ground تماس دادن توپ با زمین
engagement تماس دو تیفه شمشیر درگارد
faded تماس باهدف از بین رفت
contacts محل اتصال تماس گرفتن
contacting محل اتصال تماس گرفتن
To establish( make) contact. تماس دایر ( برقرار ) کردن
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
contact fire انفجارمین در اثر تماس با کشتی
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
engagements تماس دو تیفه شمشیر درگارد
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
contact محل اتصال تماس گرفتن
contacted محل اتصال تماس گرفتن
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
brushes تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
touch تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touches تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Where can I contact Mr …. ? کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
whooshing صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshes صدای تماس جسم سریع با هوا
whooshed صدای تماس جسم سریع با هوا
whoosh صدای تماس جسم سریع با هوا
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
You can call me at ... [phone no.] <idiom> شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
punt توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
full pitch پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
punts توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
full toss پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
We finally succeed in making a radio contact. عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
footprint قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
split lean پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
footprints قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
split the uprights امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
negotiation تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
stalder circle چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
ground zero محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
hang up <idiom> جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
hold زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
holds زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
filler weld جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
sclaff تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
full تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
fullest تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
audio ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
angle زاویه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com