English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
bearing زاویه حامل
bearing angle زاویه حامل
Search result with all words
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
Other Matches
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
declination زاویه انحراف زاویه میل
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
porter حامل
conveyer حامل
bearer cheque چک حامل
porters حامل
conveyor حامل
gerent حامل
bearers حامل
bearer حامل
vehicle حامل
vehicles حامل
stave حامل
carrier حامل
vectors حامل
vector حامل
carriers حامل
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
carrier system سیستم حامل
vectors حامل بردار
bearer در وجه حامل
video carrier حامل ویدئو
carrier wave موج حامل
vectorial حامل بردار
carrier frequency فرکانس حامل
thurifer حامل بخوردان
vehicle حامل رسانه
messengers طناب حامل
carrier detect کشف حامل
carrier gas گاز حامل
transport ترابری حامل
transported ترابری حامل
transporting ترابری حامل
transports ترابری حامل
bearers در وجه حامل
color carrier حامل رنگ
messenger طناب حامل
data carrier حامل داده ها
breech block carrier حامل کولاس
vehicles حامل رسانه
image carrier حامل تصویر
linkboy حامل مشعل
vector حامل بردار
messenger wire سیم حامل
osborne shackle قلاب حامل
bearer cheque چک در وجه حامل
bearer bond سند حامل
radius vector شعاع حامل
tape transport حامل نوار
gestatorial حامل پاپ
data carrier حامل داده
thurifer حامل مجمر
carrier frequency بسامد حامل
carrier detect تشخیص حامل
sound carrier حامل صوت
linkman حامل مشعل
linkmen حامل مشعل
payable to the bearer در وجه حامل
comported دربرداشتن حامل بودن
caddy حامل وسایل بازیگر
stretcher-bearer حامل تخت روان
comporting دربرداشتن حامل بودن
comports دربرداشتن حامل بودن
stretcher bearer حامل تخت روان
stretcher-bearers حامل تخت روان
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
bearer bond سند در وجه حامل
bearer stock اسناد در وجه حامل
stave روی خط حامل نوشتن
carrier color signal پیام رنگی حامل
carrier frequency فرکانس موج حامل
comport دربرداشتن حامل بودن
current carrying conductor رسانای حامل بار
carrier حامل غلطک حمال
carriers برنامه حامل میکرب
caddying حامل وسایل بازیگر
caddies حامل وسایل بازیگر
caddie حامل وسایل بازیگر
persi حامل راس الغول
carriers حامل غلطک حمال
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
slaver کشتی حامل بردگان
perseus حامل راس الغول
carrier برنامه حامل میکرب
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
platforms رسانگر حامل گیرنده
platform رسانگر حامل گیرنده
weapon carrier حامل جنگ افزار
caddied حامل وسایل بازیگر
warrant to bearer به حواله کرد حامل
victualler کشتی حامل خواربار
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
grid magnatic angle زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
strop ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
angle of attack زاویه تک
cornering زاویه
localities زاویه
corners زاویه
canton زاویه
corner زاویه
cantons زاویه
angles زاویه
pike زاویه
locality زاویه
isogonic line خط هم زاویه
angle زاویه
angle t زاویه تی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
facial angle زاویه دیدfascia
bragg angle زاویه براگ
facial angle زاویه چهره
f.angte زاویه وجهیه
center spuare زاویه تمرکز
angle of safety زاویه امنیت
entering angle زاویه ورود
elevations زاویه فراز
flap angle زاویه فلپ
bending angle زاویه خمش
bond angle زاویه پیوند
goniometer زاویه سنج
goniometer زاویه یاب
goniameter زاویه سنج
elevation زاویه فراز
fusion angle زاویه فوزیون
electrical angle زاویه الکتریکی
drift angle زاویه سوق
inclination زاویه میل
contact angle زاویه تماس
defilade زاویه بیروح
critical angle زاویه بحرانی
dead zone زاویه بیروح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com