Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
language master
زبان اموز
Search result with all words
pekinese
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekineses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses
زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
Other Matches
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
novices
نو اموز
underachiever
کم اموز
novice
نو اموز
trainees
کار اموز
grader
دانش اموز
schoolmate
هم مدرسهای هم اموز
schoolmates
هم مدرسهای هم اموز
student
دانش اموز
trainee
کار اموز
self taught
خود اموز
midshipman
ناو اموز
lapdog
سگ دست اموز
manipulation
دست اموز
schoolboys
دانش اموز
lap dog
سگ دست اموز
unapt
دیر اموز
pupils
دانش اموز
strikers
دانش اموز
striker
دانش اموز
schoolboy
دانش اموز
pupil
دانش اموز
minx
سگ دست اموز
students
دانش اموز
pet
دست اموز عزیز
cade
حیوان دست اموز
nonrated man
دانش اموز دریایی
cosset
بره دست اموز
cossets
بره دست اموز
cosseted
بره دست اموز
petted
دست اموز عزیز
pets
دست اموز عزیز
cosseting
بره دست اموز
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
falcons
قوش یا شاهین دست اموز
falcon
قوش یا شاهین دست اموز
bunny rabbits
اسم حیوان دست اموز
bunnies
اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit
اسم حیوان دست اموز
bunny
اسم حیوان دست اموز
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
women students
زنان دانش اموز محصلین اناث
pragmatically
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
pekingese
سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
caddying
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
stock
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
glib
چرب زبان زبان دار
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
recruits
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
languages
زبان ها
language
زبان
language
زبان
as one man
با یک زبان
tongue
[language]
زبان
tongue
زبان
language lab
زبان
abuser
بد زبان
abusers
بد زبان
c++
زبان ++C
rpg language
زبان ار پی جی
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
apl language
زبان ای پی ال
apt language
زبان ای پی تی
tongues
زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
hound's tongue
سگ زبان
tongueless
بی زبان
glossa
زبان
two tongued
زبان
languages
زبان
target language
زبان مقصود
an abusive bellow
شخص بد زبان
target language
زبان هدف
linguistics
علم زبان
linguistics
زبان شناسی
semitic language
زبان سامی
ambiguous language
زبان مبهم
philology
علم زبان
servian
زبان صربی
lark heel
زبان در قفا
the turkish language
زبان ترکی
sweet spoken
شیرین زبان
Celtic
زبان سلتی
algorithmic language
زبان الگوریتمی
symbolic language
زبان نمادی
philology
زبان شناسی
serbian
زبان صربستانی
lisps
شلی زبان
mant
زبان گرفتگی
metalanguage
فوق زبان
technical language
زبان تخصصی
mother tongues
زبان مادری
mother tongue
زبان مادری
Hebrew
زبان عبری
tongue-tied
زبان بسته
aramaic
زبان ارامی
aramaean
زبان باستانی
technical language
زبان فنی
dactylology
زبان انگشتی
an busive bellow
شخص بد زبان
lapsus linguac
لغزش زبان
lapponian
زبان لایلاندی
the persian language
زبان فارسی
aphasia
زبان پریشی
scythian
زبان سکایی
mnemonic language
زبان یادمان
application oriented language
زبان کاربردی
armenian
زبان ارمنی
algol 0
زبان الگول 06
tartars
زبان تاتاری
jargon
زبان حرفهای
jargon
زبان فنی
Chinese
زبان چینی
machine language
زبان ماشین
mountebankery
زبان بازی
musical language
زبان موسیقی
mute language
زبان حال
logopathy
زبان پریشی
mute language
زبان بیزبانی
lithuanian
زبان لیتوانی
standard language
زبان متعارف
Dutch
زبان هلندی
source language
زبان اصلی
psycholinguistics
روانشناسی زبان
maternal language
زبان مادری
source language
زبان منبع
tartar
زبان تاتاری
monnolingual
فقط به یک زبان
sophist
زبان باز
monoglot
یک زبان دان
lisp language
زبان لیسپ
mechanical language
زبان ماشینی
British
زبان انگلیسی
algebraic language
زبان جبری
algol
زبان الگول
simula language
زبان سیمیولا
linguiform
به شکل زبان
lingual papillae
پرزهای زبان
native language
زبان بومی
native language
زبان اختصاصی
native language
زبان طبیعی
natural language
زبان طبیعی
simscript language
زبان سیمسکریپت
Afghan
زبان افغانی
slavic
زبان اسلاوی
acrimoniousness
زخم زبان
idiom
زبان ویژه
idioms
زبان ویژه
sign language
زبان علامات
sign language
زبان اشاره
sign languages
زبان علامات
sign languages
زبان اشاره
snobol language
زبان اسنوبول
accadian
زبان اکد
smooth tongued
چرب زبان
slip of the tongue
لغزش زبان
silver tongued
چرب زبان
procedural language
زبان رویهای
formmal language
زبان صوری
fortran
زبان فرترن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com