Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
Other Matches
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
codasyl
مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
co-ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
dialect
گویش
dialects
گویش
dialectology
گویش شناسی
argot
گویش عامیانه
argots
گویش عامیانه
provincialism
گویش یا لهجه محلی
Alsatians
گویش آلمانی ایالت آلزاس
Alsatian
گویش آلمانی ایالت آلزاس
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
modern languages
زبانهای امروزی
Bantu
زبانهای بانتو
tone language
زبانهای اهنگی
low level languages
زبانهای سطح پایین
list processing langauge
زبانهای پردازش لیست
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
modern languages
زبانهای این عصر
robot control languages
زبانهای کنترل روبوت
The living languages of the world.
زبانهای زند ؟ دنیا
enarthrosis
مفصل کام و زبانهای
indo aryan
به زبانهای اریایی و هندوستان
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
medley
امیخته
zygose
امیخته
mixtures
امیخته
medleys
امیخته
motley
امیخته
mixture
امیخته
portmanteau
امیخته
interwrought
در هم امیخته
mixed
امیخته
portmanteaux
امیخته
portmanteaus
امیخته
turki
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turkic
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
impanate
امیخته بنان
immiscible
امیخته نشدنی
mixed tides
کشندهای امیخته
coalescent
بهم امیخته
mixed number
عدد امیخته
cold mix
امیخته سرد
mixed gas
گاز امیخته
mixed mode
باب امیخته
mixed crystal
کریستال امیخته
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
database
مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
databases
مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
To have a flair for languages.
ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
vdl
زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
gold amalgam
جیوه امیخته بازر
chrism
روغن امیخته بابلسان
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
pranks
شوخی امیخته بافریب
lemon squash
شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mincemeat
قیمه امیخته باکشمش
oil is immiscible with water
روغن با اب امیخته نمیشود
prank
شوخی امیخته بافریب
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
deep laid
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
d. butter
کره اب کرده و امیخته با ارد
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
poudrette
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
neo platonism
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
loam
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
ingratiatory
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglio
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
omnim gatherum
امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
imbroglios
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
mix
مختلط
coeducational
مختلط
mixes
مختلط
complexes
مختلط
composite
مختلط
farraginous
مختلط
mixed
مختلط
complex
مختلط
combined
مختلط
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
omnibus test
ازمون مختلط
complex circuit
مدار مختلط
complex admittance
گذرایی مختلط
complex impedance
ناگذرایی مختلط
coeducation
اموزش مختلط
hybrid rocket
راکت مختلط
mixed strategy
استراتژی مختلط
mixed reinforcement
تقویت مختلط
mixed system
نظام مختلط
composite
یکان مختلط
mixed doubles
دونفره مختلط
medley
مختلط رنگارنگ
mixed
یکان مختلط
composite squadron
اسکادران مختلط
composite unit
یکان مختلط
complex power
توان مختلط
mixed economy
اقتصاد مختلط
medleys
مختلط رنگارنگ
mixed economies
اقتصاد مختلط
individual medley
شنای مختلط
complex number
اعداد مختلط
complex number
عدد مختلط
mixed government
حکومت مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
kamptulicon
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
z-plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
Complex analysis
آنالیز مختلط
[ریاضی]
versatile
متحرک متنوع و مختلط
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
symmetallism
سیستم دو فلزی مختلط
medleyist
شناگر شنای مختلط
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
joint stock partnership
شرکت مختلط سهامی
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
complex plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
mixed policy
بیمه نامه مختلط
complex number
عدد مختلط
[ریاضی]
medleys
قطعه موسیقی مختلط
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
complex analytic function
تابع تحلیلی
[مختلط]
[ریاضی]
medleys
شنای مختلط 002 تا 004متر
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
complex conjugate
عدد مزدوج مختلط
[ریاضی]
hybrid propulation
نیروی پیش برنده مختلط
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
complex absolute value function
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixtilineal
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
american national standards institute
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
ansi
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
inserted grouping
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
scalar
متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com