Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
old english
زبان انگلیسی قدیم
Other Matches
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
uniting
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
unite
سکه قدیم انگلیسی
english speaking
انگلیسی زبان
British
زبان انگلیسی
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
The English - speaking world.
دنیای انگلیسی زبان
british english
زبان انگلیسی رایج درانگلستان
English is not a hard language .
انگلیسی زبان سختی نیست
english speaking people
مردم یا ملل انگلیسی زبان
how can I learn English
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
p
شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
american english
زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
to tutor somebody in English
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Pidgin English
<idiom>
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicized
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
Arabic
زبان تازی زبان عربی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
anciently
در قدیم
yore
در قدیم
primitive
قدیم
the old world
بر قدیم
of old
قدیم
f. times
ایام قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
the old ways
رسوم قدیم
immensurable
خیلی قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
the old testament
عهد قدیم
dateless
بسیار قدیم
ancientry
عهد قدیم
old world
دنیای قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
babylon
شهر بابل قدیم
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
early
مربوط به قدیم عتیق
kempo
تکنیک قدیم کاراته
carthage
شهر کارتاژ قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
conservatives
پیرو سنت قدیم
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
immemorially
بطور خیلی قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
conventionality
پیروی از سنت قدیم
satrap
استاندار قدیم ایران
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
pony express
پست سریع السیر قدیم
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
doric
بسبک معماری قدیم یونان
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
plebs
توده مردم روم قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
Englishwoman
انگلیسی
limey
انگلیسی
Briton
انگلیسی
english woman
زن انگلیسی
English
انگلیسی
Britons
انگلیسی
limeys
انگلیسی
British
انگلیسی
Britisher
انگلیسی
knuckle bow
انگلیسی
Englishmen
انگلیسی
Britishers
انگلیسی
johnny
انگلیسی
Englishwomen
انگلیسی
knuckle guard
انگلیسی
Englishman
انگلیسی
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
cleat
عایق انگلیسی
anglophile
انگلیسی دوست
anglicization
انگلیسی مابی
In simple (plain) English.
به انگلیسی ساده
english system
سیستم انگلیسی
English altar
محراب انگلیسی
jardin anglais
باغ انگلیسی
johnny
مرد انگلیسی
tommy atkins
سرباز انگلیسی
middle english
انگلیسی تا 0051میلادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com