Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (15 milliseconds)
English
Persian
charlatanism
زبان بازی
charlatanry
زبان بازی
mountebankery
زبان بازی
Search result with all words
double talk
چاپلوسی و زبان بازی
equivocate
زبان بازی کردن
equivocated
زبان بازی کردن
equivocates
زبان بازی کردن
equivocating
زبان بازی کردن
prevaricate
زبان بازی کردن
prevaricated
زبان بازی کردن
prevaricates
زبان بازی کردن
prevaricating
زبان بازی کردن
quibble
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling
زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
sophistry
زبان بازی برهان تراشی
palter
زبان بازی کردن
Other Matches
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
two tongued
زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
abuser
بد زبان
tongue
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
c++
زبان ++C
language
زبان
tongueless
بی زبان
languages
زبان
glossa
زبان
tongues
زبان
language lab
زبان
apt language
زبان ای پی تی
languages
زبان ها
tongue
[language]
زبان
abusers
بد زبان
as one man
با یک زبان
language
زبان
apl language
زبان ای پی ال
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
hound's tongue
سگ زبان
fortran iv
زبان فرترن 2
logopathy
زبان پریشی
pilots
زبان پایلوت
technical language
زبان فنی
vernaculars
زبان بومی
nemine contradicen te
بایک زبان
raps
زخم زبان
technical language
زبان تخصصی
baluchi
زبان بلوچی
piloted
زبان پایلوت
estonian
زبان استونی
vernaculars
زبان مادری
lapponian
زبان لایلاندی
avestan
زبان اوستایی
lapsus linguac
لغزش زبان
symbolic language
زبان نمادی
tamil
زبان تمیل
lark heel
زبان در قفا
target language
زبان هدف
target language
زبان مقصود
pilot
زبان پایلوت
original language
زبان اصلی
fabricated language
زبان ساختگی
neophasia
زبان اسکیزوفرنیایی
open hearted
دل و زبان یکی
Welsh
زبان ولز
brickbat
زخم زبان
tongue tied
زبان بسته
tongue tie
لکنت زبان
object language
زبان مقصود
object language
زبان مقصد
lisp language
زبان لیسپ
lingual papillae
پرزهای زبان
lingua franca
زبان میانجی
flemish
زبان فلاندرز
objective language
زبان مقصود
bengali
زبان بنگاله
rap
زخم زبان
basic language
زبان بیسیک
lithuanian
زبان لیتوانی
neophasia
زبان من دراوردی
on the tongues of men
سر زبان مردم
fortran
زبان فرترن
the persian language
زبان فارسی
the turkish language
زبان ترکی
official language
زبان رسمی
body language
زبان بدن
tonguelike
زبان مانند
formmal language
زبان صوری
formal language
زبان صوری
linguiform
به شکل زبان
command language
زبان فرماندهی
design language
زبان طراحی
metalanguage
فوق زبان
She has a vicious tongue .
بد زبان است
decompilation
به زبان اصلی
voluble
خوش زبان
declarative language
زبان تشریحی
declarative language
زبان اعلانی
stuttering
لکنت زبان
stammering
لکنت زبان
diatribe
زخم زبان
diatribes
زخم زبان
sugary
شیرین زبان
command language
زبان فرمان
command language
زبان دستوری
grammars
دستور زبان
grammar
دستور زبان
written language
زبان نوشتاری
zend
زبان زند
zibet
زبان هندی
Afrikaans
زبان آفریکانز
commerical language
زبان تجاری
common language
زبان عمومی
common language
زبان مشترک
compile language
زبان کامپایل
monnolingual
فقط به یک زبان
conversational language
زبان محاورهای
language laboratory
آزمایشگاه زبان
language laboratories
آزمایشگاه زبان
control language
زبان کنترل
monoglot
یک زبان دان
computer language
زبان کامپیوتری
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
computer language
زبان کامپیوتر
mnemonic language
زبان یادمان
delphiniums
گل زبان در قفا
delphinium
گل زبان در قفا
baby-talk
زبان بچهگانه
lingoes
زبان ویژه
dancing language
زبان رقص
dactylology
زبان انگشتی
czech
زبان چکوسلواکی
cypriot
زبان قبرس
compiler language
زبان همگردانی
cryptologic
زبان رمز
dumb
زبان بسته
dialects
ی در زبان استاندارد
linguist
زبان دان
dumber
زبان بسته
machine language
زبان ماشین
dysphasia
زبان پریشی
native language
زبان طبیعی
dumb language
زبان بی زبانی
licks
زبان زدن
licked
زبان زدن
mutes
بی زبان صامت
mute
بی زبان صامت
english speaking
انگلیسی زبان
universal language
زبان فراگیر
linguists
زبان دان
erse
زبان گالی
equivocator
زبان باز
natural language
زبان طبیعی
uvula
زبان کوچک
enquiry language
زبان پرس و جو
dumbest
زبان بسته
lick
زبان زدن
Urdu
زبان اردو
mute language
زبان بیزبانی
mute language
زبان حال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com