English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
avestan زبان باستانی ایران
Other Matches
aramaean زبان باستانی
ethiopic زبان باستانی حبشه
classicist دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicists دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classic ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classics ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
Pope, Arthur Upham آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
sole a for iran تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
Iran ایران
persia ایران
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
iranian اهل ایران
iranian وابسته به ایران
the iranian nation ملت ایران
oil from iran نفت ایران
all iran همه ایران
of iranian nationality تابع ایران
on the west of iran در باختر ایران
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
The Iranian currency. پول رایچ ایران
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
PETAG شرکت فرش ایران
rial واحد پول ایران
satrap استاندار قدیم ایران
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
traditionary باستانی
classically باستانی
archaic <adj.> باستانی
oldest باستانی
antique باستانی
older باستانی
age old باستانی
old باستانی
age-old باستانی
relic باستانی
antiquaries باستانی
antiquary باستانی
ancient باستانی
gray باستانی
relics باستانی
antiquarian باستانی
antiques باستانی
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
For example ( instance ) , lets take Iran . مثلا" فرضا" همین ایران
iranian state railways راه اهن دولتی ایران
Iran Carpet Company شرکت سهامی فرش ایران
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
journal of the iranian mathematical soci ماهنامه انجمن ریاضی ایران
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
iran u.s. claims tribunal دیوان دعاوی ایران و امریکا
He reanimated the Iranian agriculture. کشاورزی ایران رازنده کرد
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
northman اسکاندیناوی باستانی
in ancient times در روزگار باستانی
ancient relics اثار باستانی
norseman اسکاندیناوی باستانی
primers باستانی ابتدایی
classicism سبک باستانی
primer باستانی ابتدایی
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
Irans industry is progressing. صنعت ایران درحال ترقی است
This car is of Iranian make (manufacture). این اتوموبیل ساخت ایران است
sogdian اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air. من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
classicize درزمره ادبیات باستانی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
in ancient times در اوقات جهان باستانی
classical وابسته به ادبیات باستانی
paleographic وابسته بخطوط باستانی
paleograph نسخه خطی باستانی
Monumental design طرح آثار باستانی
classical پیرو سبکهای باستانی
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
primeval بسیار کهن باستانی
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
pelta سپر یونانیان ورومیان باستانی
gaul اهل کشور باستانی گل فرانسوی
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
veda کتاب مقدس باستانی هند
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
classicalism پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
your reverence عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
Nahavand شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
dorian وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
traditionalism سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
his reverence جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
glib چرب زبان زبان دار
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
dithyramb سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
reliquaries فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
persepolis شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
doge لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
catastasis بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Tekke motife نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
fish design طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
Joshegan جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
tongue [language] زبان
as one man با یک زبان
apl language زبان ای پی ال
rpg language زبان ار پی جی
two tongued زبان
tongueless بی زبان
languages زبان ها
apt language زبان ای پی تی
language زبان
abusers بد زبان
language زبان
abuser بد زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
languages زبان
c++ زبان ++C
language lab زبان
tongues زبان
glossa زبان
tongue زبان
grss language زبان جی پی اس اس
hound's tongue سگ زبان
gestural postural language زبان اطواری
aramaic زبان ارامی
gift of the gab روانی زبان
glossitis ورم زبان
glossal مربوط به زبان
artificial language زبان مصنوعی
estonian زبان استونی
glibness طلاقت زبان
armenian زبان ارمنی
glib tongued چرب زبان
an busive bellow شخص بد زبان
an abusive bellow شخص بد زبان
gaulish زبان گال
ambiguous language زبان مبهم
aphasia زبان پریشی
flemish زبان فلاندرز
algol 0 زبان الگول 06
formal language زبان صوری
formmal language زبان صوری
fortran زبان فرترن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com