Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English
Persian
vernacular
زبان بومی
vernaculars
زبان بومی
native language
زبان بومی
Search result with all words
Gaelic
زبان بومی اسکاتلندی
galicean
بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
romaic
زبان بومی یونان امروز
to pick up a language.
<idiom>
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
Other Matches
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
aboriginals
بومی
home born
بومی
vernaculars
بومی
indigene
بومی
vernacular
بومی
autochthon
بومی
citizens
بومی
citizen
بومی
autochthonous
بومی
Aborigine
بومی
native
بومی
endemic
بومی
aboriginal
بومی
indigenous
بومی
domestic
بومی
natives
بومی
sympatry
هم بومی
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
indigenous industries
صنایع بومی
Aborigine
گیاه بومی
illyrian
بومی ایلیریا
blackfellow
بومی استرالیا
plants indigenous to that soil
بومی ان خاک
home made
ساخت بومی
autecology
تک شناسی بومی
indigenousness
بومی بودن
landsman
بومی هم میهن
naturalises
بومی شدن
domestic
رام بومی
nativism
بومی پرستی
naturalising
بومی شدن
naturalize
بومی شدن
naturalizing
بومی شدن
naturalizes
بومی شدن
secundine naturam
بومی وار خودبخود
come from
<idiom>
بومی جایی بودن
to water
[horses, cattle, etc.]
آب دادن
[به جانوران بومی]
indigenously
بطور بومی یا ذاتی
endemic wildlife
حیات وحش بومی
sabra
اسرائیلی بومی فلسطین
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
ancillary
مستخدم بومی مربوط به کلفت
green mountain boy
مرد بومی یا ساکن ورمونت
Coptic Church
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
vernacularism
کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
aardwolf
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
walkabouts
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabout
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
Aborigines
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
Analogical architecture
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
Italian Villa style
[سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
rpg language
زبان ار پی جی
apl language
زبان ای پی ال
apt language
زبان ای پی تی
tongueless
بی زبان
tongues
زبان
languages
زبان
tongue
[language]
زبان
hound's tongue
سگ زبان
language
زبان
two tongued
زبان
abusers
بد زبان
language lab
زبان
abuser
بد زبان
c++
زبان ++C
grss language
زبان جی پی اس اس
language
زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
glossa
زبان
tongue
زبان
languages
زبان ها
as one man
با یک زبان
objective language
زبان مقصود
Welsh
زبان ولز
raps
زخم زبان
object language
زبان مقصود
lark heel
زبان در قفا
rap
زخم زبان
language translator
مترجم زبان
nemine contradicen te
بایک زبان
neophasia
زبان من دراوردی
body language
زبان بدن
neophasia
زبان اسکیزوفرنیایی
lao
زبان تایی
object language
زبان مقصد
tongue-tied
زبان بسته
metalanguage
فوق زبان
mnemonic language
زبان یادمان
logopathy
زبان پریشی
Hebrew
زبان عبری
mother tongue
زبان مادری
mother tongues
زبان مادری
mechanical language
زبان ماشینی
maternal language
زبان مادری
mant
زبان گرفتگی
linguistics
زبان شناسی
linguistics
علم زبان
philology
علم زبان
philology
زبان شناسی
Celtic
زبان سلتی
lithuanian
زبان لیتوانی
British
زبان انگلیسی
lingual papillae
پرزهای زبان
mute language
زبان حال
mute language
زبان بیزبانی
native language
زبان اختصاصی
lapsus linguac
لغزش زبان
lapponian
زبان لایلاندی
native language
زبان طبیعی
natural language
زبان طبیعی
tartars
زبان تاتاری
musical language
زبان موسیقی
lisp language
زبان لیسپ
monnolingual
فقط به یک زبان
linguiform
به شکل زبان
machine language
زبان ماشین
Latin
زبان لاتین
Dutch
زبان هلندی
tartar
زبان تاتاری
mountebankery
زبان بازی
design language
زبان طراحی
formmal language
زبان صوری
formal language
زبان صوری
flemish
زبان فلاندرز
charlatanism
زبان بازی
charlatanry
زبان بازی
cobol
زبان کوبول
fabricated language
زبان ساختگی
comit language
زبان کامیت
command language
زبان فرماندهی
command language
زبان فرمان
fortran
زبان فرترن
fortran iv
زبان فرترن 2
brickbat
زخم زبان
glossology
زبان شناسی
baluchi
زبان بلوچی
glossitis
ورم زبان
basic language
زبان بیسیک
glossal
مربوط به زبان
glibness
طلاقت زبان
glib tongued
چرب زبان
gift of the gab
روانی زبان
bengali
زبان بنگاله
gestural postural language
زبان اطواری
gaulish
زبان گال
command language
زبان دستوری
commerical language
زبان تجاری
cryptologic
زبان رمز
cypriot
زبان قبرس
czech
زبان چکوسلواکی
dactylology
زبان انگشتی
dancing language
زبان رقص
english speaking
انگلیسی زبان
dysphasia
زبان پریشی
dumb language
زبان بی زبانی
dumb language
زبان حال
declarative language
زبان اعلانی
declarative language
زبان تشریحی
enquiry language
زبان پرس و جو
conversational language
زبان محاورهای
control language
زبان کنترل
estonian
زبان استونی
common language
زبان عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com