English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
romaic زبان بومی یونان امروز
Other Matches
romaika رقص ملی یونان امروز
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
vernacular زبان بومی
vernaculars زبان بومی
native language زبان بومی
Gaelic زبان بومی اسکاتلندی
galicean بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
Ancient Greece یونان باستانی [یونان جهان باستان]
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
philhellenic یونان
hellas یونان
philhellene یونان
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
Hellenic مربوط به یونان
Greece کشور یونان
philhellene دوست یونان
hellene تبعه یونان
philhellenic دوست یونان
hellene یونان باستان
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
vernaculars بومی
indigene بومی
native بومی
sympatry هم بومی
natives بومی
vernacular بومی
home born بومی
citizen بومی
endemic بومی
citizens بومی
aboriginal بومی
aboriginals بومی
Aborigine بومی
autochthon بومی
autochthonous بومی
domestic بومی
indigenous بومی
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
pythian اهل دلفی یونان
homeric شاعر نابینای یونان
aeolus پادشاه تسالی یونان
laconian ولایتی از یونان باستان
Bassae Order [معماری یونی یونان]
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
bouleuterion [مجلس سنا در یونان]
hellenist متخصص فرهنگ یونان
croesus کراسوس : پادشاه یونان
plants indigenous to that soil بومی ان خاک
landsman بومی هم میهن
indigenous industries صنایع بومی
indigenousness بومی بودن
nativism بومی پرستی
domestic رام بومی
illyrian بومی ایلیریا
autecology تک شناسی بومی
home made ساخت بومی
naturalises بومی شدن
naturalising بومی شدن
naturalize بومی شدن
naturalizes بومی شدن
Aborigine گیاه بومی
naturalizing بومی شدن
blackfellow بومی استرالیا
today امروز
to day امروز
it is nowrooz to day امروز
this day امروز
toad eater امروز
melpomene الهه شعر وتراژدی یونان
classicism پیروی از سبکهای یونان وروم
drachmas پول نقره یونان باستان
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
achaean اهل شهراخائیه در یونان باستان
delphian ساکن معبد دلف یونان
achaian اهل شهراخائیه در یونان باستان
agonistic وابسته به مسابقات باستانی یونان
delphic ساکن معبد دلف یونان
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
drachma پول نقره یونان باستان
doric بسبک معماری قدیم یونان
drachmae پول نقره یونان باستان
agonistical وابسته به مسابقههای باستانی یونان
indigenously بطور بومی یا ذاتی
endemic wildlife حیات وحش بومی
come from <idiom> بومی جایی بودن
secundine naturam بومی وار خودبخود
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
sabra اسرائیلی بومی فلسطین
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
This very day . همین امروز
Today me, tomarrow thee. <proverb> امروز من,فردا تو .
there was no mail to day امروز کاغذنداشتیم
this d. a week یک هفته از امروز
he wears a new suit to day امروز جامه
he has no temperature to day امروز تب ندارد
today of all days مخصوصا امروز
this morning امروز بامداد
nowaday مال امروز
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
trireme کشتی جنگی روم و یونان باستان
mycenaean اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenian اهل شهر "مسین " قدیم یونان
naos ضریع یا محل استقراربت در معابد یونان
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
peloponnesian وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
hoplite سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
doric وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
Dryopic [مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
pallium ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
Coptic Church کلیسای بومی مصر و اتیوپی
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
vernacularism کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
i have no work today امروز کاری ندارم
this da y month یک ماه دیگر از امروز
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
Today I took laxatives. امروز مسهل خورده ام.
What is todays date ? تاریخ امروز چیست ؟
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
He was not supposed to come today . قرارنبود امروز بیاید
he is in to day امروز در خانه است
there was no mail to day امروز پست نبود
A week from today هفت روز پس از امروز
uncial وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
pyrrhic dance یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
corinthian اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
olympiad جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
tiresias غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
obol سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
the press of modern life فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
present maid prospective bride دوشیزه امروز عروس فردا
He is in no condition (not fit)to work. امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
Delays are dangerous. <proverb> کار امروز به فردا مینداز.
Have you had a blowle movement today ? شکمتان امروز کار کرده ؟
never put off till tomorrow what may be done today <proverb> کار امروز به فردا مفکن
She wont show up today. امروز پیدایش نمی شود
I'll be at home today . امروز منزل خواهم بود
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
Never put off tI'll tomorrow what you can do today . کار امروز را به فردا نیانداز
My voice is not clear today. صدایم امروز صاف نیست
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
phratry درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
We wI'll be notified(informed)of the results today. امروز جواب کار معلوم می شود
It is a cool day today. امروز هوا خنک کرده است
We had a nice long walk today. امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
To regain consciousness. to come to. امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
I'll get there when I get there. <proverb> حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
I weighed myself today . امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
today of all days از همه روزها امروز [باید باشد]
I am [will be] busy this afternoon . امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
we had a heavy p to day امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
I am in an exuberant mood today . امروز خیلی کیفم کوک است
do you want it done to day ایا میخواهید امروز کرده شود
She was off hand with me today. امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today . کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
Today is my lucky day. امروز روز خوش بیاری من است
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
theoric وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
So what's today? امروز چه خبر [تازه ای] است؟ [اصطلاح روزمره]
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
endemic بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com