English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
philologically زبان شناختی
Other Matches
ecological equilibrum همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
cognitive شناختی
technologically فن شناختی
technological فن شناختی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
pathological اسیب شناختی
ecological بوم شناختی
biologically زیست شناختی
biological زیست شناختی
ecological factor همگربوم شناختی
cognitive style سبک شناختی
phonetic اوا شناختی
geological زمین شناختی
sociological جامعه شناختی
cognitive consonance هماهنگی شناختی
cognitive system نظام شناختی
ecologically بوم شناختی
aesthetic زیبایی شناختی
cognitive dissonance ناهماهنگی شناختی
cognitive map نقشه شناختی
cognitive schema طرحواره شناختی
acoustic صوت شناختی
epistemological معرفت شناختی
esthetic زیبایی شناختی
mythological اسطوره شناختی
ecological change تغییربوم شناختی
petrological سنگ شناختی
phenomenological پدیدار شناختی
methodological روش شناختی
morphological ریخت شناختی
neurological عصب شناختی
aesthetically زیبایی شناختی
criminological جرم شناختی
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
psychobiology روانشناسی زیست شناختی
ecological realized natality زه و زاد بوم شناختی
ecological process فرایند بوم شناختی
ecological unit یگان بوم شناختی
graphopathology اسیب شناسی خط شناختی
ecological nich زیستخوان بوم شناختی
biological control کنترل زیست شناختی
ecological factor سازه بوم شناختی
genetic engineering مهندسی زاد شناختی
acoustic investigation جستار صوت شناختی
ethnopsychology روانشناسی قوم شناختی
biologism زیست شناختی نگری
ecological backlash وازنش بوم شناختی
preferred cognitive mode شیوه شناختی مرجح
ecological distance فاصله بوم شناختی
cosmological constant ثابت کیهان شناختی
cosmological model مدل کیهان شناختی
cosmological principal اصل کیهان شناختی
ecological constallation برج بوم شناختی
ecological change دگرگونی بوم شناختی
ecological architecture معماری بوم شناختی
neuropsychology روانشناسی عصب شناختی
ecological equivalent هم ارزی بوم شناختی
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
kinesiological principle اصول حرکت شناختی بدن
kinesiological analysis تحلیل حرکت شناختی بدن
ecological mortality مرگ و میر بوم شناختی
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
biodegraability قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
Arabic زبان تازی زبان عربی
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
tongueless بی زبان
apl language زبان ای پی ال
apt language زبان ای پی تی
glossa زبان
abusers بد زبان
grss language زبان جی پی اس اس
hound's tongue سگ زبان
tongues زبان
rpg language زبان ار پی جی
abuser بد زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
two tongued زبان
as one man با یک زبان
tongue [language] زبان
language lab زبان
language زبان
language زبان
languages زبان
languages زبان ها
tongue زبان
c++ زبان ++C
dysphasia زبان پریشی
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
computer language زبان کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
philology علم زبان
linguistics علم زبان
linguistics زبان شناسی
control language زبان کنترل
conversational language زبان محاورهای
dumb language زبان بی زبانی
common language زبان عمومی
cryptologic زبان رمز
compiler language زبان همگردانی
charlatanism زبان بازی
charlatanry زبان بازی
cobol زبان کوبول
comit language زبان کامیت
command language زبان فرماندهی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
commerical language زبان تجاری
common language زبان مشترک
compile language زبان کامپایل
lapsus linguac لغزش زبان
lark heel زبان در قفا
lingual papillae پرزهای زبان
linguiform به شکل زبان
philology زبان شناسی
english speaking انگلیسی زبان
mountebankery زبان بازی
decompilation به زبان اصلی
body language زبان بدن
monoglot یک زبان دان
monnolingual فقط به یک زبان
design language زبان طراحی
dumb language زبان حال
mnemonic language زبان یادمان
musical language زبان موسیقی
raps زخم زبان
rap زخم زبان
natural language زبان طبیعی
native language زبان طبیعی
native language زبان اختصاصی
Welsh زبان ولز
native language زبان بومی
mute language زبان بیزبانی
declarative language زبان تشریحی
mute language زبان حال
dancing language زبان رقص
Hebrew زبان عبری
mother tongue زبان مادری
mother tongues زبان مادری
cypriot زبان قبرس
logopathy زبان پریشی
lithuanian زبان لیتوانی
tongue-tied زبان بسته
machine language زبان ماشین
czech زبان چکوسلواکی
metalanguage فوق زبان
mechanical language زبان ماشینی
dactylology زبان انگشتی
Latin زبان لاتین
maternal language زبان مادری
mant زبان گرفتگی
lisp language زبان لیسپ
algorithmic language زبان الگوریتمی
graphic language زبان نگارهای
ambiguous language زبان مبهم
formmal language زبان صوری
grammer دستور زبان
gramarey دستور زبان
an abusive bellow شخص بد زبان
formal language زبان صوری
gujarati زبان گجراتی
algol 0 زبان الگول 06
avestan زبان اوستایی
flemish زبان فلاندرز
high dutch زبان المانی
Afghan زبان افغانی
hibernian ایرلندی زبان
algebraic language زبان جبری
algol زبان الگول
halophrastic language زبان تک واژهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com