Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (2 milliseconds)
English
Persian
parsnip
زردک وحشی
parsnips
زردک وحشی
Other Matches
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
carrots
زردک
carrot
زردک
carroty
زردک مانند
carrots
زردک مانند موی قرمز
carrot
زردک مانند موی قرمز
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
savages
وحشی
rambunctious
وحشی
ruttish
وحشی
savaging
وحشی
Gothic
وحشی
barbaric
وحشی
ruffians
وحشی
ruffian
وحشی
sylvatic
وحشی
undaunted
وحشی
ungovernable
وحشی
unmannerly
وحشی
unshaped
وحشی
feral
وحشی
unshapen
وحشی
savage
وحشی
savaged
وحشی
anthropophagus
وحشی
ferocious
وحشی
truculent
وحشی
gris
وحشی
wilds
وحشی
barbarous
وحشی
wildest
وحشی
wild
وحشی
hare brained
وحشی
boarish
وحشی
ferine
وحشی
uncivilized
وحشی
semi barbarian
نیم وحشی
parsnips
هویج وحشی
gothicism
وحشی گری
feral child
کودک وحشی
farouche
وحشی صفت
mallards
اردک وحشی
mallard
اردک وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
fellness
وحشی گری
charlock
خردل وحشی
horsemint
نعناع وحشی
barbarise
وحشی کردن
saracen
کافر وحشی
barbarize
وحشی کردن
onion couch
یکجور جو وحشی
savaging
وحشی کردن
savaging
وحشی شدن
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
savages
وحشی کردن
savages
وحشی شدن
mustang
اسب وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
savaged
وحشی کردن
savaged
وحشی شدن
manlike
جنس نر وحشی
imbrute
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
savage
وحشی شدن
uncivil
وحشی بی ادب
wildlife
حیوانات وحشی
wildness
وحشی گری
bestiality
وحشی گری
brutalised
وحشی شدن
brutalises
وحشی شدن
headaches
خشخاش وحشی
headache
خشخاش وحشی
uncivilly
وحشی بی ادب
grossed
وحشی توده
grosser
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grossest
وحشی توده
grossing
وحشی توده
brutalising
وحشی شدن
brutalize
وحشی شدن
parsnip
هویج وحشی
bullock
گوساله وحشی
bullocks
گوساله وحشی
wildcat
گربه وحشی
wildcats
گربه وحشی
gross
وحشی توده
buffalo
گاو وحشی
wildfowl
اردک وحشی
toadflax
کتان وحشی
tiger cat
گربه وحشی
wild rice
برنج وحشی
brutalizes
وحشی شدن
brutalizing
وحشی شدن
wildling
حیوان وحشی
brutalized
وحشی شدن
Wild West
غرب وحشی
buffaloes
گاو وحشی
greylag
غاز وحشی اروپایی
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
styrax
بوته وحشی جاوی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
ruffianly
گردن کلفت وحشی
sheldrake
اردک وحشی دریایی
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
perfection of savagery
کمال وحشی گری
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
madcap
ادم بی پروا و وحشی
feral
حیوان شکاری وحشی
barbarian
ادم وحشی یابربری
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
ferocity
وحشی گری سبعیت
brutal
حیوان صفت وحشی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
leopards
پلنگ گربه وحشی
leopard
پلنگ گربه وحشی
barbarise
وحشی گری کردن
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
barbarians
ادم وحشی یابربری
buffs
گاو وحشی زردنخودی
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
buff
گاو وحشی زردنخودی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
caprifig
درخت انجیر وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com